دلایلی برای اثبات آمادگی مدیر شدن کارمندان

 

همانطور که استخدام نادرست افراد هزینه زاست انگیزه دادن به آنها برای انجام کاری که توانش را ندارند هم هزینه بر است. در ادامه 10دلیل برای اثبات آمادگی مدیر شدن کارمندان را آمده است:

 

 

تبدیل شدن از کارمند به مدیر زمانی اتفاق می افتد که کارمندان کم کم می توانند از نقطه نظر یک مدیر به مسائل نگاه کنند. برای شناسایی این تغییر باید تغییرات گنگی را که در عملکرد کارمندان اتفاق می افتد دنبال کرد. ممکن است این تغییر شامل تغییری ساده در انتخاب کلمات باشد.

 

بیشتر بخوانید: مواردی که مدیران باید از آنها دوری کنند

 

 

کارمندی که برای مدیریت آماده شده قادرند خودشان را مدیریت کنند یکی از دلایل رشد کاری کارمندان این است که هرچه می‌گذرد نیاز کمتری به زمان برای مدیریت کارهایشان پیدا می کنند. آنها دیگر حالا می دانند که چه کارهایی ضروری است که صورت بگیرد و از انجام آنها مطمئن می شوند، موقعیت ها را به خوبی شناسایی می کنند و هر کاری که لازم است برای بهره برداری از این موقعیت ها انجام می دهند. تنها راهی که کارمندان می توانند از توان مدیریتی خود مطمئن شوند این است که اطمینان پیدا کنند می توانند در وهله اول خود را مدیریت کنند.

 

 

اگر کارمندی دغدغۀ موفقیت دیگران را هم به اندازە دغدغۀ موفقیت خود یا تیم کاری خود داشته باشد معمولا به این معناســت که شما کارمندی آمادە به عهده گرفتن مدیریت در اختیار دارید. مدیران بزرگ رهبران وارسـته ای هستند که تنها به فکر موفقیت گروهی هستند.

 

 

یکی از نشانه های مدیران بالقوه این است که حاضرند مسئولیت خود و تیم کاریشان را به عهده بگیرند. اگر شما مسئولیت تصمیماتتان را به عهده بگیرید افراد تحت امرتان به شما احترام خواهند گذاشت.

 

 

اگر شخصی دائم در عملکردش اوج داشته باشد معمولا نمی تواند مدیر خوبی باشد. اگر کارمندی دائم در کارش در حال رشد است و فراتر از انتظارات شما عمل می کند وقت ارتقاء او فرار رسیده است. بهتر است چنین کارمندی را از دست ندهید تا مدیری دیگر فرصت ارتقاء دادن او را بعد از شما پیدا نکند.

 

 

یکی از ساده ترین نشانه های تشخیص کارمندی که لیاقت مدیریت را دارد این است که خودش چنین تقاضایی را با شــما مطرح می کند. احتمال زیادی وجود دارد که چنین شخصی واقعا آمادگی مدیریت را داشته باشد.

 

 

یکی از نشانه های توانایی مدیریت این است که کارمندی غرور و نوعی حس مالکیت از کار در شرکت از خود نشان دهد. مدیریت یک تیم کاری لازمه اش این است که شما همواره تصویری جامع از کارتان داشـته باشید و نه تنها بدانید چطور می خواهید آن تصویر را واقعیت ببخشید بلکه باید بدانید که چطور با ابزارهایی که در اختیار دارید در مسیر تحقق اهدافتان حرکت کنید.

 

 

این گروه در مسیر مدیر شدن قرار گرفته اند. آنها مدیریت می کنند بی آنکه خودشان بفهمند اگر کارمندی برای قبول مدیریت آمادگی داشته باشد خودش از پیش به طور ناخودآگاه مسئولیتی مدیریتی را قبول کرده است. اینجور کارمندان بی آنکه وظیفه ای داشته باشند به کارمندان دیگر در برنامه ریزی بازاریابی کمک می کنند یا به همکارانشان در مورد سروکله زدن با مشتریان بدقلق مشاوره می دهند یا به کارمندان تازه وارد کمک می کنند که با محیط جدید اخت شوند. اگر کسی واقعا بخواهد مدیر شود پیش از اینکه به مدیریت منصوب شود خودش این کار را به نحوی به عهده خواهد گرفت چون از آن لذت می برد.

 

 

وقتی کسی هر کاری از دستش برمی آید برای انجام وظایف و تعامل با همکارانش انجام می دهد دارد پیامی روشن به ما می دهد. اگر کسی چنین سازگاری ای با این نوع کار داشته باشد حتما برای مدیریت گزینه مناسبی است. آنها ابتکار به خرج می دهند یک مدیر برجسته مدیری است که نه تنها مسئولیت های خودش را به خوبی به انجام می رساند بلکه کارهایی دیگر را هم بر عهده می گیرد تا امورات شرکت بهتر پیش برود.

 

 

آنها عضو از یک تیم کاری که در یک پروژه شـخصا داوطلب می شود و مدیریت را می پذیرد قطعا آماده مدیر شدن است. این موقعیتها معمولا پیش می آیند و کسی که در این مواقع پا پیش می گذارد و داوطلب می شود معمولا مدیری بالقوه است.

 بازگشت به صفحه نخست