پایگاه خبری لقمه: بسیاری از اینفلوئنسرهای غذایی، مسابقات عجیب پرخوری، چالش خوردن حجم زیادی از غذا یا نقد رستورانهای متنوع در یک روز را اجرا میکنند. اما آیا کسی به تبعات روانی و جسمی اینگونه رفتارها برای مخاطبان نوجوان و جوان فکر کرده است؟
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری
لقمه، در روزگاری که فضای مجازی بر سبک زندگی ایرانیان سایه انداخته، نقش فودبلاگرها (Food Bloggers) و اینفلوئنسرهای حوزه غذا، از یک سرگرمی ساده به یک نیروی تعیینکننده در سلیقه غذایی جامعه تبدیل شده است. اما آیا همه چیز در این بازار پر زرقوبرق، خوشمزه و سالم است؟
یا در پس تصاویر وسوسهانگیز غذاها، واقعیتی تلخ از ترویج تغذیه ناسالم، افراطگرایی غذایی و فریب افکار عمومی نهفته است؟
لایکهایی که طعم روغن سوخته میدهند
بسیاری از فودبلاگرهای فعال در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام، یوتیوب و تیکتاک، رستورانها، فستفودها و شیرینیفروشیها را بدون هیچگونه بررسی بهداشتی یا ارزیابی کیفی، تبلیغ میکنند. آنچه برای آنها مهم است، بیشتر از طعم و سلامت، «ظاهر غذا» و «قابلیت وایرال شدن» است.
در این میان، حجم انبوهی از محتوای تبلیغاتی پنهان، در قالب تجربه شخصی و توصیه دوستانه به خوردن غذاهای چرب، پرنمک، شیرین و ناسالم منتشر میشود؛ بدون آنکه حتی یک بار از عوارض تغذیه ناسالم، بیماریهای گوارشی، چاقی، یا سلامت روان پس از پرخوری سخنی به میان آید.
اینستاگرام؛ ویترین پر زرق و برق فریبهای غذایی
کارشناسان حوزه سلامت بارها هشدار دادهاند که ترویج بیضابطه غذاهای ناسالم، آن هم از سوی افرادی با دنبالکنندگان میلیونی، سلامت عمومی جامعه را تهدید میکند.
بهویژه در جامعه امروز ایران که با بحرانهایی مانند افزایش چاقی، دیابت، فشار خون بالا و سوءتغذیه پنهان مواجه است، چنین تبلیغاتی نهتنها غیرحرفهای بلکه غیراخلاقی تلقی میشود.
وقتی پرخوری، سرگرمی میشود
بسیاری از اینفلوئنسرهای غذایی، مسابقات عجیب پرخوری، چالش خوردن حجم زیادی از غذا یا نقد رستورانهای متنوع در یک روز را اجرا میکنند. اما آیا کسی به تبعات روانی و جسمی اینگونه رفتارها برای مخاطبان نوجوان و جوان فکر کرده است؟
این مدلهای محتوایی نهتنها عادات ناسالم غذایی را تقویت میکنند، بلکه حس رضایت نادرست، زیادهخواهی و حتی اختلالات خوردن را در سطح جامعه گسترش میدهند.
اعتماد از دست رفته؛ وقتی رستوران بد، خوب معرفی میشود
یکی از بحرانهای پنهان در بازار غذا، سوءاستفاده از اعتماد عمومی توسط برخی اینفلوئنسرهاست. در نبود ردهبندیهای معتبر، شفاف و علمی، مردم ناچارند به توصیههای این افراد اعتماد کنند؛ در حالی که بسیاری از معرفیها صرفاً تبلیغاتی پولی هستند که نه براساس کیفیت، بلکه بر پایه «توافق مالی» انجام میشوند.
تبلیغ غذای مانده، محیط غیربهداشتی، یا خوراکیهای بیکیفیت، تنها بهدلیل دریافت دستمزد، خیانت به اعتماد مردم است.
رسانهها، وزارت بهداشت و فعالان گردشگری کجا ایستادهاند؟
جای خالی نظام نظارتی بر تبلیغات غذایی در فضای مجازی، بهشدت احساس میشود. نه وزارت بهداشت، نه صداوسیما، نه وزارت گردشگری و نه حتی نهادهای صنفی، تاکنون سازوکاری جدی برای پایش محتوای غذایی و تغذیهای اینفلوئنسرها ارائه نکردهاند.
در حالی که کشورهای پیشرفته با قوانین دقیق درباره «تبلیغات پنهان»، «اطلاعرسانی تغذیهای» و «اخلاق در رسانه»، جلوی بسیاری از سوءاستفادهها را گرفتهاند، ایران همچنان با خلاهای قانونی و نظارتی روبهروست.
راه نجات چیست؟
1. راهاندازی مرجع ملی ردهبندی رستورانها بر اساس استانداردهای کیفی، بهداشتی و تغذیهای
2. مشارکت رسانههای تخصصیمانند پایگاه خبری «لقمه» برای انتشار گزارشهای دقیق، نقدهای منصفانه و معرفی غذای سالم
3. وضع قوانین سختگیرانه برای تبلیغات غذایی توسط اینفلوئنسرها با محوریت سلامت عمومی
4. آموزش سواد رسانهای به مخاطبان نوجوان و جوان برای تشخیص تبلیغات پنهان و فریبنده
5. تشویق تولیدکنندگان محتوا به معرفی غذاهای بومی، سالم، سنتی و متنوع ایرانی به جای تکرار فستفودهای صنعتی
سخن پایانی: فالو نکنیم، اگر سلامتمان را میفروشند
اینکه چه میخوریم، فقط یک انتخاب شخصی نیست. انتخاب غذایی ما نتیجهای جمعی برای سلامت جامعه دارد. رسانههای اجتماعی میتوانند سفیر سلامت باشند، یا ابزار تخریب سبک زندگی ما.
زمان آن رسیده که از اینفلوئنسرها بخواهیم مسئولانهتر، آگاهانهتر و شفافتر رفتار کنند.
اگر قرار است کسی را فالو کنیم، بگذار آن کسی باشد که فقط غذا معرفی نمیکند، بلکه فرهنگ، کیفیت و سلامت را هم به ما میچشاند.