مادرش از کودکی به او یاد داده بود که چطور آشپزی کند و او همانطور که بزرگ می شد، هنر حسابگر بودن را در کنار کار خانه داری به خوبی یاد میگرفت.
لقمه: نخستین فرزند دختر یک خانواده متوسط هلندی است که در سال1941 میلادی در ایالت New Jersey به دنیا آمد. پدر و مادرش بعد از او صاحب پنج فرزند دیگر شدند و سالها در یک آپارتمان کوچک زندگی میکردند. از او به عنوان ثروتمندترین زن خانهدار ساکن آمریکا یاد میکنند. متخصص فنون خانه داری است و توانسته شرایط مالی خوبی را برای خانوادهاش فراهم کند.
زندگیاش چندان به خوبی نمیگذشت و آنها سالها در یک آپارتمان کوچک زندگی میکردند تا اینکه پدر خانواده پس از چند سال سعی و تلاش توانست خانهای در یکی از شهرهای همان ایالت خریداری کند. در خانواده او، کار مادر فقط پختن غذا، نان، کیک، و دوختن لباس بود و با انجام آن کارها میکوشید به اقتصاد خانواده کمک کند تا ناچار نباشند پولی بابت خرید نان یا لباس بپردازند.
والدینش به نظام اخلاقی سختکوشی اعتقاد داشتند. مادرش از کودکی به او یاد داده بود که چطور آشپزی کند و او همانطور که بزرگ می شد، هنر حسابگر بودن را در کنار کار خانه داری به خوبی یاد میگرفت. او چون ناچار بود هر سال بخشی از تعطیلات تابستان را در کنار پدربزرگ و مادربزرگش در شهر بوفالو بگذراند، از وقتی که دختر کوچکی بیش نبود، در کنار آنها کار میکرد و یاد میگرفت چطور میوهها و سبزیها را کنسرو کند یا مربا بپزد.
انجام آن کارها که احتیاج به کسب مهارتهایی داشت، بعدها در زندگی او نقش مهمی ایفا کرد. بسیاری از مهارتهای خانه داری را که امروز از آنها استفاده میکند، مدیون پدربزرگ و مادربزرگش است. وی در کنار کارهای خانه و کارهای باغبانی، درس هم میخواند و عاشق مطالعه بود.
او هنگام تحصیل در دبیرستان برای تامین خرج تحصیل خود، تصمیم گرفت به نیویورک برود و در آنجا کار کند. در سال 1961 با اندی استورت ازدواج کرد، اما همسرش نیز توان مالی مناسبی نداشت و به همین دلیل، به کمک هم، خانه کوچک خود را تعمیر کردند و آن را به زیباترین شکل ممکن آراستند، این اقدام نخستین کار او در رشته دکوراسیون بود.
در سال 1965 تنها فرزندش متولد شد، به همین دلیل تصمیم گرفتند به خانه بزرگتری اسبابکشی کنند و به همین دلیل، یک اتاق از ساختمان مدرسهای را خریدند و آن را از نو ساختند. او که از بچگی بسیار اهل حساب و کتاب بود، پس از چندی تصمیم گرفت با رها کردن کار خود در خانه وارد بورس شود. او به عنوان یکی از دلالان بورس مشغول به کار شد و به رغم مشکلات بیشمار، تجارب زیادی را کسب کرد؛ یاد گرفت که تاجران چگونه میاندیشند و چگونه عمل میکنند و با توانایی و پشتکاری که داشت، توانست موفق شود.
او که از بورس خارج شده بود، تصمیم گرفت کار مرمت و دکوراسیون خانه جدیدش را شخصا انجام دهد و با کمک شوهرش حیاط آن خانه را با درختان میوه، بوتههای توت، انواع سبزی و گل ها آراستند. در دوران بازسازی آن خانه تصمیم گرفت با تهیه و تدارک غذاهای خانگی درآمد کسب کند و از آنجا که همواره از انجام کارهای خانه داری لذت میبرد، توانست به تجاربی سود آور مشغول شود. او در ابتدا با چاپ آگهی در روزنامههای محلی شروع به کار کرد. نخستین کارش، تهیه غذا برای یک جشن عروسی کوچک بود. پس از آن، کار خوبش برای برگزاری جشن عروسی به گوش همه رسید و به تدریج رونق گرفت.
در همان زمان همسرش، شرکت کوچکی دایر و برای معرفی شرکت خود مهمانانی از بین ناشران، ویراستاران و شخصیتهای مهم شهر دعوت کرد. از آنجا که Martha تدارک مفصلی برای پذیرایی دیده بود، هنر و سلیقه او توجه میهمانان را جلب کرد. در نتیجه نوشتن نخستین کتاب پذیرایی و تدارک غذا توسط ناشران به او سپرده شد و کتابی با عنوان "پذیرایی کردن" نوشت. این کتاب در سال 1982 به چاپ رسید و تا امروز نسبت به کتابهای مشابه هنوز بهترین فروش را دارد.
او با کوشش فراوان در یکی از شبکههای تلویزیونی حاضر شد و میزبانی جشن ویژه شکرگزاری در تلویزیون را به عهده گرفت. در این حرفه دوستان و دشمنان بسیاری پیدا کرد اما آنان هیچگاه نتوانستد او را متوقف کنند و از همین رو، او به عنوان متخصص فنون خانهداری تاکنون کتابهای متعددی نوشته و سخنرانی های زیادی را انجام داده است.
اما امروز "مارتا هلن کستیرا" که به نام مارتا استوارت نیز شناخته میشود، تحت عنوان یک بانوی خانهدار ثروتمند، شهرت زیادی در آمریکا دارد.
در نهایت در سال 1990 به هدفش رسید و رویایش با انتشار مجلهای به نام "زندگی" به حقیقت پیوست. امروزه همه بانوان آمریکایی او را صمیمانه دوست دارند و به وجودش افتخار میکنند. مارتا که عنوان "تاثیرگذارترین زن آمریکایی" را به خود اختصاص داده، به راستی یک زن خستگی ناپذیر است که انرژی فوق العادهای دارد و یکی از زنان کارآفرین، ثروتمند و موفق جهان به شمار میآید.