خداوند متعال اراده فرمود تا با بیان واژه «منافع للناس» در آیه 219 سوره بقره، بندگانش را مورد آزمایش قرار دهد که تا چه حد میتوانند خود را از گناه نوشیدن خمر و لذت و طرب ظاهری آن حفظ کنند.
چکیده:
قرآن کریم، این کلام حقیقی و واقعی خدا که به راستی، قوام، اِحکام، روشنگری و رسایی الفاظ و معنا مزین است و از معضل اساطیری و لهوالحدیث بودن به دور است، در خصوص خمر قائل به منفعت میباشد. این نکته ذهن پوینده دانش را به خود مشغول کرده که با وجود تحریم نوشابههای الکلی، آمدن واژه «منافع للنّاس» درباره نوشابههای الکلی چه معنا و مفهومی دارد؟ در معنایی حقیقی به کار رفته یا مجاز؟ این مقاله در تلاش است تا با استفاده از محضر پر برکت، نورانی و هدایتگر قرآن و کلام قرآنپژوهان، پاسخی مناسب ارائه نماید.
کلید واژهها:قرآن کریم/ مسکرات/ منفعت/ الکل
پیشگفتار
بدون شک مصرف مسکرات (نوشابههای الکلی) تأثیرات بسیار منفی و ویرانگری بر حوزههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی دارد. گرچه همواره و در همه زمانها و مکانها و توسط پیامبران محکوم به حرمت بوده، با این وجود تقریباً در همه اعصار و ازمنه مورد استفاده قرار گرفته و اعراب معاصر پیامبر اکرم (ص) نیز از آن بینصیب نبودند و حتی بدان اعتیاد داشتند.
خداوند متعال نیز جهت رفع این بلای عظیم و دامنگیر، به ترتیب در سورههای مبارکه نحل/67، بقره/219، نساء/43، مائده/90 و 91 و نیز با معاضدت آیات دیگر و بیان وحیانی رسول گرامی اسلام (ص) اقدام به تحریم تدریجی آن نمود. حال در بررسی آیات مذکور، به واژه «منافع للناس» در آیه 219 سوره بقره بر میخوریم که به ظاهر به جنبه سودآوری خمر (نوشابههای الکلی) نظر دارد.
از این رو دانستن مراد خداوند از طرح این قبیل واژگان نیازمند اندیشه و غور در آیات حکیمانه اوست. اجمالاً «نفع» یعنی آمیختهای از سود و خیر. واژه «منافع» نیز که مفردش «منفعت» است، هشت بار در قرآن آمده که درباره چهارپایان، ایام حج، آهن و مسکرات استعمال شده است. «نفع» در سه مورد اول ظهور، ولی در مورد اخیر قدری ابهام دارد. با این توضیح و برای روشن شدن بحث، مواردی از آنچه که میتوان آن را مصداق «منافع للناس» دانست ذکر میکنیم.
نفع تا قبل از تحریم قطعی
برخی از مفسرین معتقدند «منافع للناس» یعنی انتفاع مباح از خمر قبل از تحریم آن؛ «وَ مَنافعُ لِلنّاس، یَعنی بِالمنافع اللذَّه وَ التِّجاره فی رُکوبِ هما قَبلَ التَّحریم فَلمّا حَرَّمَهُما اللهُ عزّوجلّ قالَ وَ اِثمُهما بَعدَ التَّحریم اَکبرُ مِن نَفعِهما قَبلَ التَّحریم.» (مقاتل ابن سلیمان، 1/188؛ ابوالفتوح رازی، 3/215؛ سیوطی، 1/253) دیگری گوید: «اثمهما بعد التحریم اکبر من نفعهما قبل التحریم.» (عظیم آبادی، 10/78؛ سورآبادی، 1/185)
بدین معنا که چون درباره حرمت نوشیدن خمر آیهای نزول نیافته بود، پس هر گونه بهره برداری از آن به گونهای میتوانست قابل پذیرش باشد و گناهی در پی نداشته باشد و مؤمنانی که تا قبل از نزول تحریم قطعی شراب مینوشیدند و در جبهههای نبرد و غیر آن از دنیا رفتند، طبق نص صریح آیه 93 سوره مائده بر آنها حرجی نبوده است؛(لَیْسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا...)«بر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، گناهی در آنچه [قبلاً]خورده یا نوشیدهاند نیست.» ولی با نزول تحریم قطعی خمر، شرعاً این کار حرام اعلام شد.
منافع مادی- ظاهری مسکر
در نوشیدن خمر که همراه با لذتی گذراست و دمی خود را از دنیا و مشکلاتش رها میبینند و در استفادههای دیگر آن از قبیل فروش و تجارت که به سودهایی سرشار دست مییابند، منافعی وجود دارد. تعداد زیادی از مفسران به این معنا نظر داشته و منظور از «منافع للناس» را منافعی مادی و دنیوی خمر دانستهاند.
شیخ طوسی این معنا را اختیار کرده است: «فَالنَّفعُ الَّتی فی الخَمرِ: ما کانوا یَأخُذونَه فی أثمانِها وَ رِبح تِجارَتها و ما فیها مِن اللَّذَّه بِتَناولِها» (طوسی، 2/213)؛ «نفع در خمر یعنی فروش و تجارت و منفعت حاصل از آن و آنچه در خمر از لذت نوشیدن آن به دست میآمد.» بنابراین، نفع طبق گفته بالا، علاوه بر فواید فردی، فواید اقتصادی مثل تجارت را نیز شامل میشود.
عدهای به حالت آرام بخشی و شادی حاصل از خمر اشاره نمودهاند؛ «وَ رُبَّما کانَ المُرادُ مِن المَنافِع حاله الفَرَج النَّفسی الَّذی یَحدِثُ فی حاله السُّکرِ عِندَما یَدخُل الانسانُ فی غیبوبَه ذِهنیَّه صَنابیه، تُوحی لَه بِالمَرَحِ وَ اللَّهوِ وَ العَبَث بِحَیثِ یَتَخَفَّف مِن قُیوده الاجتماعیه الَّتی یَفرِضُها عَلیه عَقله فَیَبتعِد بِذلک عَن ضَغطِ المَشاکِل النَّفسیَّه و الاجتماعیه و الاقتصادیه وَ نَحوها مِمّا یَجعَل مِن الخَمر سَبَباً فی الهَروب من الواقع بَدَلاً مِن اَن یَکون حِلّاً لِلمُشکله وَ تَرکیزاً لِلواقع.» (فضل الله، 4/221؛ طالقانی، 2/125)؛ «و چه بسا مراد از منافع، حالت گشایش نفسانی که در حالت سکر به وجود میآید، باشد.
گاهی انسان در اوهام ذهنی به دور از هوشیاری و آشکاری قرار میگیرد و شادی بیش از حد و بازی و بیهودگی به او روی میآورد، به طوری که خود را خارج از قید و بندهای اجتماعی که عقل بر او واجب گردانیده است میبیند و به سبب مستی از فشارهای فردی، اجتماعی، اقتصادی و شبیه آن دور مانده و شراب را تنها راه حل دوری از مشکلات و واقعیات تلخ زندگی میداند.»باری، این یک واقعیت اجتماعی است که امروزه برخی دولتها قسمت اعظم درآمد و مالیات خود را از این راه کسب میکنند.
قرآن و روش تربیتی
خداوند متعال با ویژگی «رب العالمین» بودنش و لطافت ویژهای که در بیان دستورات به کار میگیرد، همواره خواهان اجرای تربیتی صحیح و کارآمد بوده تا بدین وسیله، انسانها به تکامل و سعادت حقیقی خود برسند و از سویی دیگر سرخورده و دلزده هم نشوند. از این رو یکی از دلایل قرار گرفتن واژه «منافع للناس» در آیه 219 سوره بقره، میتواند اشاره به همین روش تربیتی باشد که خداوند متعال، امر تحریم مسکر را به صورت تدریجی و گام به گام و در چهار مرحله به اجرا در آورد.
بدین معنا که از باب رحمت و صبر واسعه و با ایجاد روابطی صمیمی و خیرخواهانه، در عین حال رفتاری سنجیده و عالمانه، نیز بررسی توان و ظرفیتها، در ابتدا با احترام نهادن به ارزشهای هر چند زشت ایشان که به صورت عادت و اعتیاد نمایان شده بود و با پرهیز از حساسیت و عصبیت، نیز ارائه و معرفی الگوهای مناسب، در مراحلی متعدد و به تدریج نوشابههای الکلی را تحریم نمود.
شیوهای که نشان از شریعت سهله سمحه داشت و با رفق و مدارا آغاز گردید و با انجام مراحل بعدی تربیتی، به نهایت خود که همانا توقف کامل چرخه تولید، نوشیدن و تجارت خمر بود رسید، به طوری که ایشان به اشتباه خود معترف و خواهان بیانی روشن در خصوص خمر شدند؛ «اَللّهمّ بَیِّن لَنا فِی الخَمرِ بَیانًا شافیًا» (فخر رازی، 2/396)؛ «خدایا! در خصوص خمر بیانی شفاف و گویا بر ما بفرست.»
امام محمد باقر (ع) در این باره میفرماید: «هیچ کس به اندازه خدای تعالی در رفتار خود، رعایت رفق و مدارا نمیکند و این از رفق خدای تعالی است که تکلیف را به تدریج و به ملایمت در بین بندگان خود اجرا مینماید. چون میداند اگر به یکباره تکلیف را به دوش آنان بگذارد، هلاک و گمراه خواهند شد.» (کلینی، 6/188) در حقیقت، حرکتی از آسان گیری به سمت سخت گیری.
از دیگر ویژگیهای این روش (شیوه مدارا و مماشات)، پرداختن به خوبیهای آن چیز قبل از بیان بدیهای آن میباشد. در واقع بهترین نمونه یک برخورد منصفانه با منکران که از یک سو زمینه را برای درک شاربین خمر از زشتیهای نوشیدن خمر فراهم میساخت و از سویی دیگر، آنان را به واکنش منفی، لجاجت، سرخوردگی و واپسگرایی در برابر حق وادار نمینمود.
بهترین گواه برای تأیید اینکه نمیشد با زور و ارعاب و ضربتی در این مورد حرکت نمود، داستان مبارزه حکومت آمریکا با مسکرات میباشد که برای مبارزه با این عادت زشت و زیان آور، به کلیه وسایل و سلاحها از قبیل مجلات، جراید، سخنرانیها و فیلمهای سینمایی متوسل شده و برای تبلیغات بر ضد مسکرات، مبلغی افزون بر هشت میلیون دلار صرف کرد و بالغ بر ده بلیون صفحه کتاب و مجله و نشریه به این منظور منتشر ساخت و در ظرف چهارده سال مبارزه، مبلغی در حدود دویست و پنجاه میلیون لیره برای تنفیذ و اجرای قانون تحریم مسکرات خرج کرد.
سیصد نفر را در این جریان اعدام کرد و پانصد و سی و دو هزار و سیصد و سی و پنج نفر را به زندان افکند و در حدود شانزده میلیون لیره بابت جریمه مسکرات گرفت و برابر با چهارصد و پنجاه میلیون لیره املاک را مصادره کرد، ولی کلیه این مبارزات جز عشق و شیفتگی نسبت به مسکرات، سود و حاصلی نداد. تا آنجا که سرانجام در سال 1933 میلادی به ناچار آن قانون را نقض نمود و مسکرات را به کلی آزاد ساخت. (دستغیب شیرازی،/253)
روشن است که اگر اسلام میخواست بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ عمومی به مبارزه برخیزد، امکان نداشت موفق شود. شیوه مبارزه انبیای الهی نیز در همین راستا بود. چنانچه در داستان حضرت ابراهیم (ع) و ستاره پرستان این مطلب به وضوح دیده میشود. روشی که ابراهیم (ع) در مقام مواجهه و احتجاج، بسیار ماهرانه و با شیوهای احترام آمیز و زیرکانه به کار برد. (رک: آیات 76 تا 79 سوره انعام)
به این ترتیب که در ابتدا خود را در هیأت و هم عقیده با ایشان در آورد و به بیان خوبیها و زیباییهای ظاهری آن جرم آسمانی پرداخت و بعد از همراهی با ایشان در بعضی مواقف، در پایان به آنها فهماند که آن عبادتهای غیر الهی سودی نداشته و تنها خداست که شایستگی پرستش را دارد؛(فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِینَ)(انعام/٧٦)«پس چون شب بر او پرده افکند، ستارهای دید، گفت: این پروردگار من است. و آنگاه چون غروب کرد، گفت: من غروب کنندگان را دوست ندارم.»
در کتابهای تربیتی گفته شده یکی از ابزارهای ترک عادت، آمیختن نرمی و درشتی با هم است. (قائمی، /328) گویی که قرآن کریم در عبارت «اثم کبیر و منافع للناس» از آن بهره برده است. علامه طباطبایی; نیز آمدن واژه «منافع للناس» را دلیلی بر اجتهاد و ادامه روند مصرف نوشابههای الکلی توسط اصحاب رسول گرامی اسلام (ص) میداند؛«و لِذلک کانَت هذه الآیه مَوضعا لِاِجتِهادِ الصَّحابَه فَتَرَکَ لَها الخَمر بَعضُهم وَ اَصرَّ عَلی شُربِها آخَرین. کَاَنَّهُم رَاَوا اَنَّهُم یَتَیَسَّرون لَهُم اَن یَنتَفِعوا بِها مَعَ اجتِنابِ ضَرَرِها...» (طباطبایی، 2/194؛ داور پناه، 4/119)
«به همین جهت با آمدن واژه «منافع للناس» صحابه در آن اجتهاد کرده؛ برخی آن را ترک نموده، برخی دیگر هم به نوشیدن آن اصرار میورزیدند. گویا پیش خود فکر کردهاند که چه مانعی دارد ما شراب را طوری بنوشیم که هم از منافعش برخوردار شویم و هم ضررش به ما نرسد.»به هر حال علی الظاهر در این فقره حکم صریحی که بشود بر اساس آن حکم نمود وجود نداشته است (طالقانی، 2/126) و این نشانهای از تدریجی بودن تحریم خمر و یکجا نازل نشدن احکام آن است.
ویژگی ایجاز
برخی گویند در واژه «منافع للناس» ایجازی رخ داده و تقدیر آیه چنین است: «و فی ترکهما منافع للناس» (فتح الله کاشانی، 1/470؛ کاشفی، 1/80)؛ «با ترک نمودن آن دو (شراب و قمار) سودهایی سرشار، پایدار و خداپسندانه برای مردم هست.»توضیح اینکه کنار نهادن خمر با توجه به ویژگیهایی چون «اِثمٌ کَبیر»، «رِجس»، «رزقُ غَیرُ حَسَن»، «مِن عَمَل الشَّیطان»، «اُمُّ الخَبائث» و «مِفتاحُ کُلّ شَرّ» بسیار سودمند و پر فایده خواهد بود و این چیزی است که کتاب، سنت و عقل سلیم بدان حکم کرده و بر آن صحه گذارده است.
ایجاز با حذف مذکور با توجه به قرینه «اثم» که در پس و پیش این عبارت قرار گرفته، میتواند قرین به صحت باشد. با عنایت به این برداشت، فراز قبلی آیه را میتوان بدین گونه با عبارت مذکور تلفیق نمود: «در نوشیدن، تجارت و هر گونه استفاده غیر الهی از خمر، زیانهای مادی و معنوی بزرگی نهفته است، همانگونه که در ترک آن سودهایی (مادی و معنوی) برای مردم وجود دارد.» این یعنی همان(فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)(مائده/91) است که فلاح و رستگاری را در سایه دوری از نوشابههای الکلی معنا مینماید.
مقایسه و امتحان
بر اساس این نظریه، آمدن واژه «منافع للناس» در آیه به جهت مقایسه بین نفع و اثم است. زیرا همواره در مقام مقایسه، باید دو طرف موجود باشند تا بتوان آنها را محک زد. به عبارت دیگر باید در کنار هر سیاهی، سفیدی، در کنار پاکی، پلیدی، در کنار زشتی، نیکی موجود باشد تا قدر و منزلت یکی نسبت به دیگری معلوم گردد.
مثلاً آمدن واژه «منافع للناس» در آیه 219 سوره بقره در کنار واژه «اثم» که با صفات «کبیر» و «اکبر» از آن یاد شده، نیز تقدم واژه «اثم» در دو عبارت این فراز بر واژگان «منافع» و «نفع» که در ابتدا جنبه هشداری و گناه آلود بودن آن را متذکر میشود، آمدن واژه «اثم کبیر» به صورت نکره موصوفه که ثبات، دوام و سنگینی گناه خمر و میسر را میرساند و واژه «منافع» به صورت جمع و تعلق آن به واژه «الناس» که اشارهای است به بیثباتی و پراکندگی منافع خمر، (طالقانی، 2/124) یا نکره آمدن واژه «منافع» را که دلیل ناشناخته بودن و بیاهمیتی منافع خمر دانستهاند؛ «و منافع بِالتَّنکیر اِشارَه اِلی مَجهولیتها و هَوانِها...»، (بلاغی، 1/195)، همچنین بیان حرمت خمر بر اساس آیه 33 سوره اعراف، جملگی اشاره است به عدم التفات به مسئله انتفاع از نوشیدن خمر.
فراوانی این نکات آشکار و پنهان به قدری است که گویی عبارت «منافع للناس» را در هیأت جملهای معترضه به حساب آورده است. فخر رازی در تفسیر واژگان «خمر» و «میسر» در مقام مقایسه «منافع» و «اثم» گوید: «فیها مَنافِعُ فی الدُّنیا وَ مَضارٌّ فی الاخِرَه.» (فخر رازی، 2/403)»در دنیا منافعی دارند ولی ضرر آنها در آخرت است.»و ما در جریان مقایسه نفع دنیوی و عذاب اخروی در مییابیم که تفاوت این دو از زمین تا آسمان است. در واقع خمر دارای نفع کوچک زود گذر دنیوی است که در مقابلش آتش دردناک دائمی پر عظمت و خوار کننده اخروی وجود دارد.
با گذر در آیاتی که در زمینه عواقب و پیامدهای منفی شرب خمر است، در مییابیم که خداوند با بیان آیات متعدد و با شگردی زیبا، انتفاع از خمر را منتفی نموده است. در ادامه با استفاده از دیدگاه قرآن و روایات و اندیشمندان، به برخی از آثار سوء و مخربی که نوشابههای الکلی بر جنبههای مختلف زندگی بشری دارد، اشاره میکنیم.
1- عوارض منفی خمر بر اجتماع: قرآن کریم در این خصوص میفرماید: (إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ...)(مائده/٩١) «همانا شیطان میخواهد بین شما مردمان به واسطه خمر... دشمنی و کینه توزی ایجاد کند.» با وجود نوشابههای الکلی، ناامنی، قتل، هرزگی، فساد و فحشا، خودکشی، تصادفات و هزاران نوع بلای دیگر ظهور پیدا کرده، آرامش و امنیت اجتماعی افراد، همچنین اتحاد، همدلی و مهرورزی که لازمه پیشرفت جامعه است به خطر میافتد. تأثیرات الکل بر خانوادهها بعضی مواقع به قدری است که برخی آن را جنگ شیمیایی خانگی نامیدهاند. (نوری شادکام، /92)
2- آثار سوء الکل بر اخلاق و معنویت: قرآن کریم پرداختن به خمر را فعلی شیطانی میداند؛(مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ ...)(مائده/90) که میتواند پیامدهای اخلاقی و معنوی داشته یاشد. از این رو از آن با عنوان «اثم کبیر» نام برده است. در آیه 91 سوره مبارکه مائده به بزرگترین پیامد مصرف الکل که همانا دور شدن انسان از یاد خدا و نماز است، اشاره دارد؛(وَ یَصُدَّکُم عَن ذِکرِ اللهِ وَعَن الصَّلوه...) «و شراب شما را از یاد خدا و نماز باز میدارد. و به جهت حفظ قداست و جایگاه والای نماز، از نماز گزاردن در حال مستی منع فرموده است؛ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاهَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى ...)(نساء/٤٣)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حالی که مست هستید به نماز نزدیک نشوید.» نیز فرمودهاند که با نوشیدن خمر، نماز تا چهل روز پذیرفته نیست. از رسول گرامی اسلام (ص) نقل است: «اَلخَمرُ اُمُّ الخَبائِث فَمَن شَرِبَها لَم تُقبَل صَلاتُه اَربَعین یَومًا...» (ابن حنبل، /197؛ دارمی، /111)؛ «شراب سر چشمه همه بدیهاست. هر کس شراب نوشد، تا چهل روز نمازش پذیرفته نگردد.»
خمر باعث شیوع و توسعه دین گریزی، لاابالی گری و جنایت است. بسیاری از ناراستیها از او پدید میآید و کلید مکانی است که در آن بدیها جمع است؛ «اِجتَنِبوا الخَمرَ فَاِنّها مِفتاحُ کُلِّ شَرّ» (احسان بخش، 5/450)؛ «از خمر دوری کنید که همانا کلید هر شری است.» بنابراین خمر، انسان را برای ارتکاب انواع مفاسد جری و جسور میسازد.
در روایت دیگری از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمودند: «حَرّمَ اللهُ عزّوجلّ الخَمرَ لِما فیها مِن الفَسادِ و مِن تَغییرِها عُقولَ شاربیها و حَمْلِها اِیاهُم عَلی اِنکارِ اللهِ عزّوجل والفَریّه علیه و عَلی رُسُلِه وَ سائر ما یکون مِنهم مِن الفساد والقَتل والقَذف والزّنا و قِلّه الاِحتِجازِ عَن شَیء مِن المَحارِم فَبِذلِک قَضَینا عَلی کُلّ مُسکِر مِن الاَشرِبَه اَنّه حَرامٌ محرّمٌ لِاَنّه یَأتی مِن عاقِبَتِه ما یَأتی مِن عاقبه الخمر... فَاِنّه لا عِصمَهَ بَینَنا و بَین شاربه» (شیخ صدوق، 2/475)؛
«به درستی که خداوند خمر را به دلیل اینکه در آن فساد است تحریم فرمود.از جمله این فسادها تغییر رو به نابودی عقول، انکار خداوند و فرستادگانش، قتل، تهمت، زنا و روی آوردن به سایر محرمات میباشد. به همین دلیل، حکم به حرمت تمام مسکرات و آنچه که عاقبتش شبیه عاقبت خمر است کردیم ...، به درستی که هیچ رابطهای میان ما و شارب خمر نیست.»
3- زیانهای اقتصادی نوشیدن الکل: عبارت قرآنی(إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلاهِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ)(مائده/٩١) به صورت غیر مستقیم به هزینه و زیانهای مادی همچون هزینه زندانی شدن، فقر و درماندگی خانواده، پرداخت خسارت، دیه و نظایر آن که از طریق کینه توزی و دشمنی به وجود میآید، اشاره دارد.
در تفسیر نمونه از قول یک روانشناس آمده است: «متأسفانه برخی حکومتها حساب منافع و عایدات مالیاتی شراب را میکنند، ولی حساب بودجههای هنگفت دیگری را که صرف ترمیم فساد شراب میشود نکردهاند.اگر دولتها حساب ازدیاد بیماریهای روحی و خسارتهای جامعه منحط و اتلاف وقتهای گرانبها و تصادفات رانندگی در اثر مستی و فساد نسلهای پاک و تنبلی و بیقیدی و بیکاری، عقب ماندن فرهنگ، زحمات و گرفتاریهای پلیس و پرورشگاهها جهت سرپرستی اولاد الکلی و بیمارستانها و تشکیلات و دادگستری برای جنایت آنها و فرزندان آنها و دیگر خسارتهای ناشی از میگساری را یک جا جمع کنند، خواهند دانست درآمدی که به عنوان عوارض و مالیات شراب عاید میگردد، در برابر خسارتهای نامبرده هیچ است.» (مکارم شیرازی، 7/126)
4- عوارض سوء بهداشتی: قرآن کریم به طور کنایی از خمر با عنوان «رزق غیر حسن» نامبرده است. (نحل/67) نیز در آیه 91 سوره مبارکه مائده، آن را «رجس» (یعنی نجس و پلید) نامید. گونههای دیگر عوارض بهداشتی خمر را میتوان در آیاتی که در وصف شراب بهشتی آمده، مشاهده نمود؛(لا فِیهَا غَوْلٌ وَلا هُمْ عَنْهَا یُنْزَفُونَ)(صافات/٤٧) »نه در آن فساد عقل است و نه ایشان (اهل بهشت) از آن به بد مستی و فرسودگی میافتند.»
حالت مستی، عکس العمل التهابها و فتورهایی است که در مغز و اعصاب رخ میدهد. (طالقانی، 2/124) طریحی، یکی از معانی واژه «غَول» در آیه 47 سوره مبارکه صافات را «وجع البطن» (درد شکم) دانسته است (همان، 3/339) که اشارهای است به بیماریهای گوارشی این افراد. نیز آیه(لا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلا یُنْزِفُونَ)(واقعه/١٩)؛ «نه در آن (بهشت) به سردرد و نه بد مستی دچار میشوند» که در خصوص خمر دنیوی مصداق دارد. واژه «بغضاء» در آیه 91 سوره مبارکه مائده نیز به حس بدبینی و کینه توزی که نوعی بیماری روانی است اشاره دارد.
هذیان ارتعاشی، جنون کورساکف، بیماری مغزی ورنیکه، عقب ماندگی عقلی الکلی، شیوع افسردگی منجر به خودکشی، سرطان، بیماری گوارشی مالوری ویس (پارگی محل اتصال مری به معده)، تشمع کبد، (رضایی اصفهانی،/343و346) بیماریهای قلبی و مرگ ناگهانی (کریمی و عبدالهی،/70) و هزاران بیماری دیگر، حاصل پرداختن به خمر و مداومت در آن است.
دکتر سن ژاک در خصوص اعتقاد برخی افراد به مفید بودن و منفعت داشتن خمر برای بدن میگوید: «اگر بگوییم الکل غذاست، مسخره کردهایم و به وجدان انسانی توهین نمودهایم. چیزی که این طور گلو و شکم را میسوزاند و عضلات و مغز را فلج میکند، در نتیجه انسان، حیوان دیوانهای میشود که روح و جسم خود را میکشد، غذا نیست. کسانی که میگویند الکل غذاست، گرچه از دانشمندان باشند، کمتر از جنایتکاران نیستند، با وجودی که دانشمندان بزرگ درباره آن تحقیق کردهاند، الکل غذا نیست، بلکه سمی شوم و نفرت انگیز است.» (ذوالفقاری،/711)
5- اثرات سیاسی شرب خمر: هر گاه اتحاد و امنیت داخلی جامعهای به خطر افتد، دشمنان در آن طمع ورزند و خمر زمینهساز این مسئله است؛(إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ...)(مائده/٩١). علاوه بر این، یکی از مهمترین علل سقوط دولتها و از بین رفتن استیلای آنان، پدیده میگساری حاکمان و به تبع آنها، جامعه بوده است.
مصداق بارز آن را در قضیه اندلس اسلامی میتوان مشاهده کرد که این هجمه فرهنگی توسط مسیحیان و با انگیزه بیرون راندن مسلمین از سرزمین اندلس انجام پذیرفت و موفقیت مسیحیان را در پی داشت. (ولایتی،/148) نیز از نمونهها، قیام امام حسین (ع) بر ضد یزید است که حضرت (ع) یکی از دلایل قیام را ویژگی شراب خوارگی یزید ذکر مینماید؛ «وَ یَزید رَجُلٌ فاسِقٌ، شارِبُ الخمرِ، قاتِلُ النّفسِ المُحرّم، مُعلِنٌ بِالفِسق...» (قرشی،2/209)؛ «یزید مردی فاسق و شراب خوار و آدم کش و اظهار کننده گناه است.»
6- آثار اخروی شرب خمر: شرب خمر با توجه به اینکه سرآمد بدیهاست، کیفر اخروی آن نیز بالطبع شدیدتر است. از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمودند: «لا یَنالُ شَفاعَتی مَن شَرِبَ الخمر...» (کلینی، 6/400)؛ «شفاعت من (در روز محشر) به شارب خمر نمیرسد.» در روایتی دیگر میخوانیم: «شارِبُ الخمر یَومَ القیامهِ یَأتی مُسوَدًّا وَجهَه، مائلاً شَدقَه، مُدلِعاً لِسانَه یُنادی العَطَش العَطَش» (همان، /397)؛ «کسی که در دنیا شراب بنوشد، روز قیامت رو سیاه محشور میگردد، در حالی که چهرهاش برگشـــــته و زبانش از کـــــــام بیرون آمده، از فرط تشــنگی فریاد بر آورده، ندای «واعطشـــا» سر میدهد.»
باری، با بیان فوق آشکار میگردد که منافع خمر در مقایسه با پیامدهای مصرف آن، قطرهای در برابر دریاست. اما از زاویهای دیگر میتوان چنین عنوان داشت که خداوند متعال اراده فرمود تا با بیان واژه «منافع للناس» در آیه شریفه، بندگانش را مورد آزمایش قرار دهد که تا چه حد میتوانند خود را از گناه نوشیدن خمر و لذت و طرب ظاهری آن حفظ کنند.
در واقع خداوند ایشان را در مقام انتخاب یکی از دو راه ذیل مخیر فرمود: یکی سود و لذت اندک دنیوی فانی و خشنودی شیطان و دیگری، انتخاب طریقه نیکو و دفع ضرر فراوان باقی که خشنودی خداوند را در پی دارد. در واقع ایشان در مقام امتحان الهی بودند که:(لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً...) (ملک/2) «تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید.» یا در کریمه دیگر فرمود:(اِنّا هَدَیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکِرًا و اِمّا کَفورا)(انسان/3). به بیانی دیگر خداوند خواست به ایشان بفهماند که با توجه به سهلالوصول بودن خمر و وجود منافعی در آن آیا حاضرند از آن دست کشند یا اینکه روش فعلی خویش را ادامه میدهند؟
شبیه به این قضیه را میتوان در داستان رویارویی طالوت با جالوت نیز جستجو کرد. آنجا که طالوت به لشکر تشنهاش سفارش نمود: (اِنَّ اللهَ مُبتَلیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنهُ فَلَیسَ مِنّی وَ مَن لَم یَطعَمهُ فَاِنَّه مِنّی)(بقره/249) «خداوند شما را به وسیله رودخانهای خواهد آزمود. پس هر کس از آن بنوشد از پیروان من نیست، و هر کس از آن نخورد، قطعاً او از پیروان من است.» در واقع طالوت به لشکریانش میخواهد بفهماند میدانم که تشنه هستید و آب گوارای رودخانه نیز به شما لبخند میزند، ولی چون لحظه نبرد با دشمن نزدیک است و شما نمیتوانید با شکمهای پر از آب با آنها مبارزه کنید، از این رو از آن ننوشید.
مفهوم واژه «منافع للناس» نیز با کمی تغییر این گونه است: «میدانم که از نوشیدن و یا فروش آن به دنبال طرب و شادمانی و سود هستید، لکن شما با انجام این کار علاوه بر خشنودی شیطان که دشمن آشکار شماست، به روح و جسم خود و اجتماعی که در آن زندگی میکنید، ضربهای مهلک میزنید، از این رو از آن دوری کنید تا رستگار شده و در بهشت برین، شما را شرابی طهور بنوشانم.»
نسبی بودن شرور در هستی
خدای احسان کننده و خیر رسان، خالق شرّ نیست و آفریدههایش همواره نیک و خیر بودهاند، اما همین موجودات به واسطه زیاده خواهیها و خود خواهی هایشان، باعث شرّند. با این حال خداوند متعال به دلیل ویژگی رحمت و لطف بینهایت خود، بسیاری از شرها را از بشر دور داشته است. از این رو در هر شرّی که از موجودات صادر شد، خیری قرار داد.
از این رو شرّ مطلق وجود ندارد و هر چیز بدی ممکن است بر حسب زمان، مکان یا مصلحت، منافعی داشته باشد و نقش و کارکرد مؤثری را در نظام هستی ایفا نمایند. (حسینی همدانی، 2/208) قاعده فقهی«ما مِن عامٍ الاّ وَ قَد خُصّ» در اینجا نیز جاری است و به قول شاعر: «عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو». (حافظ، دیوان اشعار) پس محرمات که از مصادیق شرّ به شمار میآیند نیز ممکن است منافعی داشته باشند. (قرائتی، 1/347)
برای نمونه در فرهنگ اسلامی، دروغ را زمانی که پای مصلحتی حقیقی در میان باشد، نیز غیبت نمودن از ظالم را در جهت آگاهانیدن مردم از اعمال زشت وی مباح دانستهاند. نیز قمار که ممکن است زمانی بر ما بگذرد که از درون این شرّ و در اثر تغییر و تحول در آن، چیزی بیرون آید که در حقیقت به سود بشر باشد. در خصوص خمر نیز وضع این گونه است؛ یعنی استفاده خیر گونه از آن به نحوی که شرّش به افراد نرسد. کما اینکه سابقاً گاه این اتفاق میافتاده است. برای نمونه در کشور مصر از آن به عنوان مایه شستشو دهنده و ضد عفونی کننده اجساد فراعنه استفاده میشده است (ویل دورانت، 1/ 226) و موارد استفادههای مثبت دیگر که در تاریخ ثبت است.
منافع بهداشتی- درمانی الکل
قدر مسلم خداوند متعال هیچ گاه کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد. قطعاً در تمام کارها و برنامههایش حکمتی نهفته دارد که گاهی ممکن است از دید بشر به دور باشد. از این رو نمیتوان در آن خصوص به قضاوتی زود هنگام نشست. پس آمدن واژه «منافع للناس» نیز بدون هدف و غرضی والا ممکن نیست. ناگفته پیداست که در علم خداوندی این قضیه به روشنی، عینی و یقینی وجود داشته که روزی خواهد آمد که در شراب منفعتی پیدا شود.
یعنی گذشته از نظریه منفعت زا بودن نوشیدن خمر که توسط علم ناقص و محدود بشر شارب الخمر مطرح بود، این حقیقت راستین وجود داشت که در آینده با پیشرفت علوم و استفاده بهینه از فکر و قدرت عظیم آن میتوان به منفعتی پایدار و الهی از خمر-غیر از نوشیدن آن- دست یافت. این (منفعت الهی و حقیقی در خمر) را خدا میدید و میدانست؛ (قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ)(بقره/٣٠) «من چیزی را میدانم که شما نمیدانید.»، ولی دیگران نمیدیدند و نمیدانستند.
منفعتی که نه در نفس نوشیدنش، بلکه در پیرامون یا در اثر تغییرات و فعل و انفعالاتی که در آن رخ داد، به وجود آمد و منشأ خیر شد و آن پدیده، چیزی نبود جز الکل که در قرن سوم هجری توسط پزشک مسلمان ایرانی، محمد بن زکریای رازی، با عمل تقطیر شراب کشف و تولید شد و عظمت کلام وحی بعد از قرنها از نزول آیه شریفه به مرحله تفسیر و تأویل رسید، حقیقتی غیر قابل انکار که از نمونههای اعجاز علمی قرآن در خصوص پیشگویی آینده محسوب میشود. گرچه درصدی از الکل در تمام نوشیدنیهای مست کننده موجود بود، ولی در هیچ آیه یا روایتی به آن اشاره نشده است تا موضوع حکمی باشد. (وحدتی شبیری، /31 و 32)
وجود الکل امروزه برای بشر امری ضروری و پذیرفتنی است. در واقع میتوان گفت با ظهور الکل، نقش تخریبی خمر به تدریج کمتر و استفادههای مثبت و خدا پسندانه از آن بیشتر شده است و این ماده از زمان اولین تولید تا کنون -خاصه در عصر حاضر- به عنوان پرمصرفترین ماده شیمیایی در فرایند ساخت و سنتز، جداسازی و تولید مورد استفاده قرار میگیرد و از آن به عنوان بهترین حلاّل آلی در آزمایشگاهها و صنایع داروسازی، به خصوص در تولید برخی شربتهای دارویی و تنطورها یاد میشود.
همچنین جهت محافظت از رشد میکروبی در فرآوردههای دارویی، ساخت روکش قرصها و ضدعفونی کننده پوست کاربرد دارد. در پزشکی نیز جهت ضدعفونی کردن ابزارهای طبی به کار گرفته میشود. به علاوه قطعات تشریحی را به خوبی میتوان در الکل از گندیدن و عفونت محافظت نمود. همچنین الکل در ساختن ادکلنها و لوازم آرایش، رنگها، سوختها و... دخیل میباشد. (همان)
استفاده از الکل برای ساخت داروها به اندازهای است که میتوان آن را کلید و اساس داروسازی دانست. همچنین الکل در صنایع تبدیلی، آرایشی و امور پزشکی و در آزمایشگاهها به منظور نگهداری قطعات بدن انسان یا حیوان مورد استفاده قرار میگیرد. در تهیه الکل از دو روش تخمیری (تهیه الکل از شراب) و صنعتی (تهیه الکل به روش شیمیایی و به کمک فرآوردههای نفتی) استفاده میشود که امروزه روش صنعتی کاربرد بیشتری دارد، ولی شکی نیست که با پایان یافتن ذخایر نفتی، روش تخمیری همچون گذشته، جایگاه خویش را پیدا میکند.
با گذر از مطالب فوق، میتوان آمدن واژه «منافع» به صورت جمع در آیه مذکور را اشاره به گستردگی و تعدد کاربرد الکل در مواضع و موارد گوناگون و گسترده جهان، جهت رتق و فتق امور دانست. در قرآن کریم، کلمه «منافع» در مورد چهارپایان (نحل/5)، آهن (حدید/25) و ایام حج (حج/28) نیز به کار رفته که تنوع استفاده و کاربرد و بهره برداری از آنها بر همگان آشکار است. مثلاً در خصوص چهارپایان، علاوه بر بارکشی و استفاده در کارهای کشاورزی، میتوان از گوشت، پوست، پشم، شیر و حتی سرگین و ادرار آنها بهره برد.
از این رو احتمالاً آوردن واژه «منافع» در آیه شریفه در مورد خمر نیز به همین جهت بوده باشد که نمود این شمول و گستردگی منافع، در پدیده الکل و کاربردهای آن به چشم میخورد. با این بیان میتوان اذعان داشت که حرف تعریف «ال» در «الناس»، «ال» استغراقی میباشد (گرچه واژه «ناس» خود نیز از واژگان جمع است.) زیرا با کشف الکل، دنیای جدیدی فراروی بشر در زمینه استفاده بهتر و پرمنفعت از خمر بدون افتادن در دام استفادههای مخرب آن -که تنها عدهای خاص از آن بهره میبردند- باز شد. البته استفادههای غیر الهی از الکل همواره وجود داشته و دارد. از این رو این سخن خداوند متعال که اشاره بهگناه آلود بودن آن میکند؛(إِثْمٌ کَبِیرٌ ... وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا)(بقره/٢١٩) در خصوص خمر و پدیده الکل همواره مصداق دارد.
برداشتی که نگارنده بدان اشاره نموده (تأویل خمر به الکل)، در کلام برخی از مفسرین محترم نیز به طور گذرا وجود دارد. در کتاب «انوار درخشان» در ذیل عبارت شریفه مذکور آمده است: «برای خمر منافعی نیز ذکر فرموده که همانا به لحاظ منافعی است که از استعمال آن در عمل جراحی عاید میگردد. همچنان که امروزه الکل موارد استعمال زیادی در سوخت، گنـــدزدایی و تهیه اثر بیهوشی دارد.» (حسینی همدانی،2/208)نیز از آن به عنوان ضـــدعفونی کننده یاد شده است. (بلاغی، عبدالحجه،/167) در این بیانات، الکل به عنوان گوشهای از منافع خمر برشمرده شده است. از این رو میتوان از پدیده الکل در کنار دیگر مصادیق «منافع للناس» نام برد.
نتیجه گیری
شکی نیست که خداوند حکیم در مقام دفاع از زشتیها و شرور نیست، مگر اینکه به نوعی، نفع از آن متصور باشد. کما اینکه در تعابیری دیگر فرمودند:(یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ)(انعام/٩٥). نیز با عنایت به اینکه شرّ مطلق وجود ندارد، از این رو به کار بردن واژه «منافع للناس» در خصوص خمر را میتوان منفعتی حقیقی، پایدار و همگانی تعبیر نمود و بر اساس شواهد و قرائن، پدیده الکل -که برگرفته از خمر است- با دارا بودن ویژگیهای مذکور میتواند از مصادیق مهم واژه «منافع للناس» در آیه 219 سوره مبارکه بقره و نمونهای از پیشگوییهای قرآن از آینده باشد.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. ابن حنبل، احمد؛ مسند احمد بن حنبل، بیروت، دارالفکر، بی تا.
3. ابن سلیمان، مقاتل؛ تفسیر مقاتل ابن سلیمان، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، 1423ق.
4. احسان بخش رشتی، صادق؛ آثارالصادقین، رشت، ستاد برگزاری نماز جمعه گیلان، 1368ش.
5. بلاغی، عبد الحجه؛ حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر، قم، انتشارت حکمت، 1386ق.
6. بلاغی نجفی، محمد جواد؛ آلاء الرحمن، قم، بنیاد بعثت، 1420ق.
7. حسینی همدانی، محمد حسین؛ انوار درخشان، تهران، کتابفروشی لطفی، 1404ق.
8. دارمی، عبدالهن بن بهرام؛ سنن الدارمی، دمشق، مطعبه الاعتدال، بی تا.
9. داور پناه، ابوالفضل؛ انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات صدر، 1375ش.
10. دستغیب، سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، تهران، کانون ابلاغ اندیشههای اسلامی، بیتا.
11. دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن مشرق زمین، ترجمه: مجتبایی، فتح الها، بیجا، بینا، بی تا.
12. ذوالفقاری، غلامحسین؛ رهنمون، تهران، نشر اوسان، 1387ش.
13. رازی، ابوالفتوح؛ روض الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1378ش.
14. رضایی اصفهانی، محمد علی؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، قم، بینا، 1381ش.
15. سیوطی، عبدالرحمن؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
16. صدوق، محمد بن حسن؛ علل الشرایع، نجف، المکتبه الحیدریه، 1385ق.
17. طالقانی، سید محمود؛ پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1362ش.
18. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشار جامعه مدرسین، 1417ق.
19. طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1409ق.
20. عظیم آبادی، محمد؛ عون المعبود شرح سنن ابی داود، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
21. فخر رازی؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
22. فضل الله، محمد حسین؛ من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، 1419ق.
23. قائمی، علی؛ تربیت و سازندگی، تهران، امیری، 1364ش.
24. قرائتی کاشانی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1383ش.
25. قرشی، باقر شریف؛ حیاه الامام الحسین بن علی8دراسه و تحلیل، نجف، مطبعه الآداب، 1395ق.
26. کاشانی، ملا فتح الله؛ تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران، 1336ش.
27. کاشفی سبزواری، حسین بن علی؛ مواهبٌ علیه، تهران، اقبال، 1369ش.
28. کریمی یزدی، حسن؛ عبداللهی، حامد؛ شگفتیهای پزشکی در قرآن کریم، تهران، بینا، 1383ش.
29. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363ش.
30. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش.
31. نوری شادکام، محمود؛ قرآن و طب نوین، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1378ش.
32. وحدتی شبیری، سید حسن؛ الکل و فرآوردههای آن در فقه اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، 1376ش.
33. ولایتی، علی اکبر؛ فرهنگ و تمدن اسلامی، قم، بینا، 1383ش.
رضا بلبلوند