ممد چکول بلال فروش لیسانسه ای که عضو شورای شهر شد!


بالارفتن از نردبان قدرت در ایران معمولا بدون حمایت مراکز قدرت، کمی سخت به نظر می رسد. حتی در انتخابات شورای شهر نیز برخی از افراد مانند بازیگران و ورزشکاران نامی با اتکا به شهرت خود، به سختی می توانند بر صندلی شورای شهر تکیه زنند.

به گزارش لقمه،  برای اولین بار است که یک دست‌ فروش در ایران توانسته گامی بلند در عرصه سیاست بردارد و با اختصاص آرای بالا به عنوان نفر دوم وارد شورای شهر شود. 

این گزارش حاکی است  سیاست در ایران مثل فیلم‌های هندی نیست که چوپانی ناگهان به فر ایزدی برسد و در آخر فیلم پادشاه شود.

بالارفتن از نردبان قدرت در ایران معمولا بدون حمایت مراکز قدرت، کمی سخت به نظر می رسد. حتی در انتخابات شورای شهر نیز برخی از افراد مانند بازیگران و ورزشکاران نامی با اتکا به شهرت خود، به سختی می توانند بر صندلی شورای شهر تکیه زنند، چه برسد به فردی بلال فروش.

می توان گفت این برای اولین بار است که یک بلال فروش توانسته است به صندلی مهمی مثل صندلی شورای شهر تکیه بزند. تنها نمونۀ قبلی، نماینده پیشین شهر کرمانشاه است که به اصطلاح «پهلوانی» میدان‌گیر بود و توانست به مجلس راه یابد. اکنون محمد ابراهیمی، بلال فروش محبوب شهرمهاباد که رهگذران میدان اصلی آن همواره مهمان شیر بلال‌های او بوده‌اند، جواب طعم خوش بلال‌هایش را با رای مردم برای ورود به شورای شهر گرفته است. 



اما چه شد که او از بلال فروشی به ساختمان شورای شهر مهاباد رسید؟ محمد ابراهیمی ، تحصیلات خود را در رشته شیمی به اتمام رسانده و توانسته است لیسانس این رشته را دریافت کند. وی را می توان در یک جمله اینگونه توصیف کرد: "جوانی بلال فروش با مدرک لیسانس شیمی "

در انتخابات این دوره شورای شهر مهاباد، ۲۰۵ نفر نامزد شدند و ۸۰ درصد مردم هم شرکت کردند. 

محمد ابراهیمی ملقب به ممد چکول به معنی «ممد کوچولو»  که یک بساط بلال فروشی در میدان ساعت شهر داشت، توانسته است به عنوان نفر دوم به شورای شهر راه یابد. وی که مدرک لیسانس شیمی دارد، در رزومه کاری خود به واسطه زندگی فقیرانه خود تنها نام دست فروش را به یدک می کشد. ظاهرا محبوبیت وی در بخشی از شهر که بساط داشت و در برخی مناطق عشایرنشین شهر بسیار بسیار بالا بوده است.

نکته مثبت در مورد این قشر اتحاد آنها است، یعنی مثلا وقتی گفتند به فرد خاصی رای می‌دهیم، همه بدون استثناء به او رای می‌دهند. برای همین حکم تعیین‌کننده ای در شهر دارند.

این دست فروش تحصیل کرده برنامه خاصی در تبلیغات خود اعلام نکرده بود و در تبلیغات خود در ذکر دارایی های خود آورده بود که "دو دیگ دارم و یک فرغون و یک حساب بانکی دو میلیونی و از خانواده ای فقیر هستم که با زحمت درس خوانده و با اینکه لیسانس دارم دست فروشی می‌کنم"؛ این ها تمامی چیزی است که او در دوران تبلیغاتی خود گفته است.

تنها چیزی که از او، البته نه به طور تاییدشده، شنیده شده این است که: "یکی از اعضای مبارزه با سد معبر شهرداری را اخراج می‌کنم"... (گویا کسی به اسم .... است که دست فروش‌ها را زیاد اذیت می‌کرده... ابراهیمی گفته اولین کارم اخراج این مامور از شهرداری خواهد بود). در کل شهر دو نگاه به این فرد وجود داشت، گروهی به حالت تمسخر به او نگاه می‌کردند و می‌گفتند "کار شهر به کجا کشیده که یک دست‌فروش نامزد شده است"... و گروهی دیگر هم با این نگاه که "یک فقیر با مدرک تحصیلی لیسانس، دست‌فروشی می‌کرده و حالا آمده با این همه دکتر و مهندس و پولدار رقیب شده و جلوی آنها قد علم کرده، از او حمایت می‌کردند. البته همواره همه مردم از نظر اخلاق عمومی و شخصیت از او تعریف می‌کردند.

در تاریخ ۱۳۹۲ سه شنبه ۴ تير
کدخبر:4300منبع:افکارنیوزتاریخ انتشار:۱۳۹۲ چهارم تيرلینک خبر: http://www.loghmeh.ir/Pages/News-4300.aspx
پیاده سازی شده با نرم افزار تحریریه، شرکت نرم افزاری الفبای ایده برتر