مردم اعتقاداتی داشتند، «سفره» و کنار هم نشستن را مایه خوشبختی و با هم بودن را قوت قلب و باعث نزدیک شدن خانوادهها به هم میدانستند. برای سفرهای که پهن میشد و غذایی که در آن قرار میگرفت، احترام خاصی قائل بودند و حریم سفره را پاس میداشتند،اما این روزها....
غریبهها «سفره» ما را خوردند!
همه اعضای خانواده از کوچک و بزرگ، دختر و پسر، نوه و نتیجه کنار سفره غذا نشستهاند؛ سفرهای که هر چند وقت یکبار در خانه بزرگ خانواده برپا میشود، هیچ کدام از اعضای خانواده به غذاها دست نمیزنند تا بزرگ خانواده بر سر سفره حاضر شود و همه به احترام پدربزرگ غذا خوردن را آغاز کنند. یادش بخیر، زمانی که این تصاویر را در قالب سکانسهایی از سریال پرمخاطب «پدر سالار» از قاب رنگی تلویزیون تماشا میکردیم.
در این نوشتار کوتاه قصد نداریم که بار دیگر از سریال «پدر سالار» بگوییم و بنویسیم، البته نمیخواهیم با بیان نوستالوژیهای قدیمی و داستانهای گذشته ضرورت احترام به پدر و مادر و بزرگان خانواده را یادآوری کنیم.
در این نوشتار میخواهیم از کمرنگ شدن حرمت و حریم یک ابزار ارتباطی بگوییم؛ وسیلهای که بساط پیوند میان خانوادهها را فراهم میکرد. وسیلهای که این روزها توسط بسیاری از ما مورد بیمهری قرار گرفته و هر چه میگذرد، این بیمهریها بیشتر میشود.
روزگاری نه چندان دور، مردم اعتقاداتی داشتند، «سفره» و کنار هم نشستن را مایه خوشبختی و با هم بودن را قوت قلب و باعث نزدیک شدن خانوادهها به هم میدانستند. برای سفرهای که پهن میشد و غذایی که در آن قرار میگرفت، احترام خاصی قائل بودند و حریم سفره را پاس میداشتند.
یادش بخیر، زمانی که این تصاویر را در قالب سکانسهایی از سریال پرمخاطب «پدر سالار» از قاب رنگی تلویزیون تماشا میکردیم.
این روزها در بسیاری از خانهها نه تنها از سفره و دور هم بودن خبری نیست، بلکه رخنه الگوهای خوردن و آشامیدن غربی در بین خانوادههای ایرانی بسیاری از ارتباطات عاطفی و کلامی را از بین برده است. در بسیاری از میهمانیهای خانوادگی، دیگر از پهنشدن سفره خبری نیست، دور هم جمع میشوند اما انگار از هم دور هستند.
عکس از محمد توکلی - افطاری مادر بزرگ
بسیاری از خانوادهها در میهمانیهای خود برای پذیرایی از میهمانان و صرف غذا از «سفره» استفاده نمیکنند و به جای آن از فرهنگ غربی به نام «سلف سرویس» برای پذیرایی استفاده میکنند. فرهنگی که تا پیش از این تنها برای پذیرایی در هتلها، رستورانها و مراسمات گوناگون استفاده میشد، اما این روزها از خانههای ما سردرآورده است.
استقبال زنان و دختران جوان برای پذیرایی از میهمانان با این روش باعث شده است تا پای سفره از خانهها برچیده شود و خبری از دور هم بودن، نشستن بزرگ خانواده در بالای سفره و صفا و صمیمیت گذشته نباشد.
استقبال از فرهنگ غربی پذیرایی با استفاده از غذاهای فرنگی و آماده رنگ و بوی غربزدگی را کاملاً به خانههای ایرانی آورده است. بسیاری از دختران و زنان جوان استفاده از این روش را با صرفهتر، بدون زحمت و راحت میدانند و به همین دلیل استفاده از این فرهنگ غربی روز به روز در بین خانوادههای ایرانی بیشتر میشود.
بیشک اگر این روند ادامه داشته باشد و برای پاسداشت حرمت سفره که همیشه یادآور دور هم بودن خانوادههاست، برنامهای شایسته تدبیر و اجرا نشود در آیندهای نه چندان دور به تدریج فاصلهها و کدورتها در خانوادهها زیاد میشود، چرا که «سفره» در فرهنگ ایرانی همواره نماد نزول رحمت الهی، محل جمع شدن خانواده و محفلی برای محبت و صفا و ادب و احترام بوده است، محفلی که هیچ کس کدورت، مشکلات و گلایههای خود را پای آن نمیآورد. به قول بزرگترها «سفره حرمت دارد».
نویسنده: علی البرزی