داستانک؛ شب یلدا
پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه …. تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد …خجالت کشید !
نمکاتور/ گیلاس نگو، طلا بگو
لقمه: یکی از گرانترین اجناس موجود در بازار که جنبه مصرفی داشته و قاعدتاً قابل چشمگوشی نیست، میوه محترمی بهنام گیلاس است!
داستانک
کلوچه
این زن در طول عمرش به خاطر نداشت که این چنین آزرده خاطر شده باشد به همین دلیل وقتی که پرواز او را اعلام کردند از ته دل نفس راحتی کشید. وسایلش را جمع کرد و بی آنکه حتی نیم نگاهی به دزد نمک نشناس بیفکند . . .