شیرینی‌فروشی؛ بهترین شغل دنیا


لقمه: داستان شیرینی‌فروشی که شغل خود را بهترین شغل می داند.

من نه پزشكم، نه وكیل؛ نه مهندسم كه از صبح تا شب در دفتر كاری بزرگ و باشكوه مشغول كار با اعداد و ارقام باشم؛ نه پرستارم كه لبخند بیمارها خستگی كار روزانه‌ام را از تنم بیرون كند؛ من هتلدار هم نیستم كه همیشه پشت میزم بنشینم و مشتریان هتل را كه با لباس‌ها و چهره‌های مختلف به اتاق‌هایشان می‌آیند و می‌روند تماشا كنم؛ من تاجری پولدار با لباس‌های گرانقیمت هم نیستم؛ معلم نیستم كه در مدرسه و میان بچه‌ها زندگی كنم؛ هیچ یك از این شغل‌ها، به كار من مربوط نمی‌شود، اما من عاشق كار خودم هستم. كاری كه مطمئنم هیچ وقت از آن خسته نخواهم شد و تغییرش نخواهم داد؛ حتی اگر برای كار جدید حقوقی بیشتر به من پیشنهاد شود!


من شیرینی‌فروش هستم؛ همه شیرینی‌ها و شكلات‌ها را هم خودم درست می‌كنم. از صبح كه وارد آشپزخانه كوچك فروشگاه می‌شوم تا آخر وقت كه وسایل را برای فردا صبح آماده می‌كنم، شادم و خوشحال و از زندگی لذت می‌برم. شاید هیچ كس باور نكند، اما من از صبح تا شب با شیرینی‌هایم صحبت می‌كنم و با آنها دوست می‌شوم.


***

شكلات‌های سفید معمولا باید دهان بچه‌ها را شیرین كنند؛ بچه‌هایی كه بعد از یك هفته جمع كردن پول توجیبی‌شان، به فروشگاه من می‌آیند و چند عدد شكلات سفید می‌خرند؛ باهوش‌ترها ترجیح می‌دهند شكلات‌های مغزدار را بخرند و بچه‌های شیطان و سربه‌هوا از شكلات‌های خرگوشی خوششان می‌آید.

شكلات‌های سكه‌ای هم برای كوچك‌ترهاست؛ بچه‌هایی كه هنوز به مدرسه نمی‌روند و با پدر و مادرشان به خرید می‌آیند. شكلات‌های تلخ باب میل خانم‌ها و آقایان میانسال است؛ آنهایی كه موقع خرید عینكی را از كیفشان درمی‌آورند و با دقت، درصد تلخی شكلات و قیمتش را می‌خوانند و بعد انتخاب می‌كنند.

شیرینی‌ها هم همین داستان را دارند؛ شیرینی‌های خشك و ساده مربوط به مامان‌بزرگ‌ها و بابابزرگ‌هاست یا جوان‌ترهایی كه به یاد روزهای كودكی خانه مادربزرگ چند تایی از آنها را می‌خرند. نامزدها شیرینی‌های بزرگ و رنگی را انتخاب می‌كنند؛ شیرینی‌های خامه‌ای كه با توت‌فرنگی و كیوی یا كرم‌های شكلاتی تزئین شده بهترین انتخاب برای این گروه است.

شیرینی‌های كوچك خامه‌ای هم روزهای عید طرفداران زیادی دارد؛ روزهایی كه همه اعضای خانواده دور هم جمع می‌شوند و چند دقیقه‌ای را با شادی و خوشی می‌گذرانند.

هر روز صبح كارم را با تصور چهره افرادی شروع می‌كنم كه قرار است این شیرینی‌ها و شكلات‌ها را بخرند. مثلا وقتی مایه شكلات‌ سكه‌ای را هم می‌زنم، با دختر بچه‌ای كه دست‌های مادرش را گرفته و به شكلات‌ها خیره شده است حرف می‌زنم و می‌گویم: باید یكی دو ساعت دیگر هم منتظر بمانی تا شكلات آماده شود.

وقتی سینی پر از شیرینی‌های خشك و كوچك را داخل فر هل می‌دهم، به پدربزرگی فكر می‌كنم كه تنها روی مبل اتاق نشیمن نشسته است و سعی می‌كنم طعم خوب شیرینی من خستگی و تنهایی او را برطرف كند. شیرینی‌های خامه‌ای بزرگ را همیشه با این فكر درست می‌كنم كه طعم شیرین آن تا ابد در دهان نامزدها و زوج‌های جوان بماند تا آنها هیچ وقت این روز را فراموش نكنند؛ روزی كه با همسرشان بیرون آمده‌اند تا كمی با هم قدم بزنند و تفریح كنند.


***

هر روز این برنامه تكرار می‌شود و من با عشق و لذت شیرینی‌هایم را می‌پزم. شیرینی‌هایی كـــــــه هر كدام داستانی برای من دارند؛ داستان‌هایی كه از تخیل من شروع می‌شود و می‌دانم بالاخره در لحظه‌ای به واقعیت می‌رسد.

اما یك چیز را مطمئنم و آن این كه اگر با این همه عشق و علاقه شیرینی‌هایم را نمی‌پختم هم خودم از كار كردن در یك آشپزخانه كوچك عذاب می‌كشیدم و هم مشتری‌هایم این شیرینی‌ها را اینقدر دوست نداشتند.


نقل از :جام جم

کد: 2366 تاریخ نشر: ۱۳۹۱ يکشنبه ۱۲ آذر بازدید: 3773 ساعت: 12:21 عصر
نسخه چاپی نسخه چاپی     ارسال به دوست



نظرات


سمیه

من هم موافقم شیرینی درست کردن رو خیلی دوست دارم.

نظر شما

نام:
پست الکترونیکی:
نظر شما:
کد امنیتی:



نظرسنجی

عضویت در خبرنامه
نام :
ایمیل :
 

  تأثیر عجیب سوپ مرغ در سرماخوردگی آخرین تحقیقات علمی نشان می دهند که سوپ مرغ می توان...

  به این دلایل قبل از خواب چای نخورید پژوهشگران به افراد مستعد ابتلا به خون دماغ بویژه ت...

  صبح و ظهر و شب امتحان چه بخوریم؟ سال‌ها پیش، وقتی ما مثل خیلی از خواننده‌های این صف...

موارد بیشتر...
ورود کاربران
نام کاربر:
کلمه عبور:
یاداوری کلمه عبور عضویت در سایت