به گزارش لقمه، مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ «علی اصغر هرندی» به برگزاری کلاسهای اخلاق اسلامی مبادرت میکرد، او واعظی متعظ بود که پندش در ژرفای دل مشتاقان مینشست، چرا که سیره او گویای آن بود که از بن دندان و صمیم جان به آنچه می گوید، باور دارد.
آنچه پیش رو دارید، بخشی از مجموعه دروس اخلاق مرحوم در مدرسه مهدیه است که به تبیین اخلاق اسلامی در خوردن و آشامیدن پرداخته است که در قالب کتاب «سفره پاک» به رشته تحریر درآمده است.
ای بنده! در خوراکیها دنباله روی گامهای شیطان نباش
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلًا طَیِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ، إِنَّمَا یَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»، همهی آدمها اسیر خوراکند.
رحمت عامه و خاصه خدای تعالی ایجاب میکند که همه انسانها را تربیت کند «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»، یک دسته از خطابات قرآنی «یَا أَیُّهَا النَّاسُ» است، خطاب عام و به همه آدمیان است، خدای تعالی به سیاه، سفید، سرخ، زرد و غیره خطاب میکند.
میگوید ای آدمها! ای ناس!، ای جنس بشر!، با تو دارم سخن میگویم، من در تو غریزه خوردن را قرار دادم، از آنچه که در زمین قرار دادهام بخور، حلال و طیب، منتها قیدی دارد و آن این است که در این خوراکی، تابع و دنباله روی گامهای شیطان نباش، من در مورد خوراک یک تعلیم میدهم و شیطان تعلیم دیگری میدهد؛ من انگور را آفریدهام تا خود انگور، یا آب آن را بخوری، یا آن را خشک کنی و به صورت کشمش بخوری، یا تخمیر کنی و سرکهاش را با آن خواص و آثاری که دارد میل کنی، اما شیطان به تو راه شراب سازی را یاد میدهد، بنابراین دنبال او نرو، گامهای شیطان یعنی وسوسهها، تعلیمات و خواستههای او.
خوراکی پاکیزه بخورید، این خطاب به همه انسانهاست
از آنچه در زمین قرار دادیم که حلال و طیب، پاک و پاکیزه است بخورید، اما پیرو شیطان نشوید و حرام و خبیث را نخورید، نجاسات معنوی (حرامها و آنچه که از طریق حلال فراهم نمیشود) را نخورید؛ اینها دنباله روی و پای جای پای شیطان گذاشتن است، شیطان هم دشمن قسم خورده شماست، پس حواستان را جمع کنید «إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»؛ «او دشمن آشکار شماست»، «إِنَّمَا یَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء»، این را هم بدانید که دعوت، امر، حکمها و خواستههای شیطان - جنس شیطان نه تنها ابلیس- از شما، بدیها و ناشایستگیهاست، او شما را دعوت به بدیها، پستیها، خبائث،کارهای ناسزا و خوردنیهای ناشایسته میکند «إِنَّمَا یَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»، او شما را فرمان میدهد که نسبت به خدا چیزی را بگویید که نمیدانید و به نادانی سخن بگویید، به چیزی که عارف و عالم نیستید، لب بگشایید و خودتان را گرفتار کنید، این خطاب به همه انسانهاست، تنها اهل ایمان، مخاطب به این خطاب نیستند.
خدای تعالی به سبب لطف و رحمت عامی که به همه خلق دارد، میخواهد همه آنها در مسیر خیر باشند و لذا در خوردنیها میگوید: بخورید اما «مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً»، از روزیهای حلال ما و آنچه پاک و پاکیزه است، بخورید و به دنبال شیطان گام بر ندارید، زیرا او دشمن شماست.
به دنبال شیطان گام برداشتن، یعنی حرام و خبیث خوردن، ای انسانها!، او دشمن قسم خورده شما و بیچاره کننده شماست، دنبال او نروید، زیرا به چیزی جز بدیها و ناشایستگیها دعوت نمیکند، خدای تعالی در چند آیه بعد خطاب را به سوی اهل ایمان میآورد.
بنده مؤمن از نعمت و رزق طیب برای حرکت در مسیر کمال بهره جوید
در آیه دیگر میفرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلّهِ إِن كُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»، آدم یک وقت با چند نفر صحبت میکند، برخی از آنان بیاعتنایند و میگویند رها کن این حرفها را، حوصله داری! اما متوجه میشود که چند نفر از اینها به حرف او گوش میدهند و آدمهای عاقلی هستند، میگوید: حسن آقا، عباس آقا، من به آنها کاری ندارم، با شما دارم صحبت میکنم، چون شما متمایل هستید که حرف حساب را گوش کنید.
در حقیقت خدای تعالی بعد از چند آیه که خطاب به مردم «ناس» دارد و برخی از آنان کسانی هستند که حتی در خوراکیهایشان نمیخواهند به حکم و راهنماییهای خدا اعتنایی داشته باشند، بلکه میخواهند، پیرو شیطانهای جنی، انسی و نفسی باشند و به سوی هر فساد و کثافت کاریای که هست بروند.
به مؤمنین خطاب میکند: ای تویی که خداپرست شدهای، ای تویی که مرا به الوهیت و ربوبیت قبول داری و مرا سید، مولا، اله، خالق و رازق خودت میدانی، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ»؛ شما احتیاج به خوردن دارید «كُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ»؛ از پاکیزهها، خوبها و تمیزهای آنچه که به شما رزق دادهاید، بخورید، این تعبیر غیر از آن است که فرمود «آنچه در زمین است و حلال طیب است را بخورید»؛ «كُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً»، اینجا میگوید آن رزق طیب و پاکیزه را که من به شما کرامت کردهام بخورید.
آیا منظور از «أکل »، خوردن با دهان است؟ ظاهر این است که در عرف کلام عرب حتی در کلام فارسی، خوردن به طور شایع به تصرف در شی اطلاق میشود، شما در فارسی میگویید «فلانی مال فلان کس را خورد»؛ جنسهایی از او برده و پولش را به او نداده است، میگویید مال او را خورد، در حالی که جنسهای او مثلاً قماش بوده و خوردنی نبوده است.
خدای تعالی در قرآن میفرماید «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْمًا»، آنها که اموال یتیمان را به ظلم میخورند، در حالی که ممکن است خوردن اموال ایتام شکمی نباشد، بلکه تصرف کنند و با آن باغ یا ماشین بخرند، اما به آن «اکل: خوردن» اطلاق میشود.
یا خدا میفرماید «لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ»، اموال خودتان را بین خودتان به صورت باطل و خلاف حق نخورید، مگر این که تجارتی، رضایتی و معاملات شرعی صحیح باشد. اینجا ممکن است بگوییم که «کلوا» دلالت به معنای همان خوردن از رزقهای پاکیزه دارد، ولی مانعی ندارد که این مفهوم را گسترش بدهیم، همچنان که عمده مفسرین چنین سعهای قائل شدهاند، علامه طباطبایی در «تفسیر المیزان» به همین معنا اشاره دارد.
پس هر دو - خوردن و تصرف کردن - را شامل میشود، در آیه 168 سوره بقره میفرماید «كُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلًا طَیِّبًا»؛ «بخورید از آنچه رزق طیب، به شما دادهایم»، اما اینجا میفرماید «رزقی که من به شما دادهام»، عنایت عالی است، مثل آنجا که به بندگان خاصش میگوید: «فَادْخُلِی فِی عِبَادِی، وَادْخُلِی جَنَّتِی»، وارد بهشت من بشو، دست لطفی است که بر سر بندگان با ایمانش گذاشته است.
میفرماید «اما من هم برای رشد و کمال خودتان، از شما انتظار دارم که وقتی نعمت و رزق طیب مرا میخورید، به همراهش شکرگزار باشید، در برابر نعمت و رزقی که دادهایم و کرامتی که کردهایم، با زبان، اعضا و جوارح و فکر و روحتان شکرگزار و سپاسگزار باشید، زیرا این شکر، آن خوردنی را موجب کمال شما قرار میدهد.
خوردی، به زبان گفتی «الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»، به فکر گفتی، خدای تعالی بر من تفضل کرد و این رزق طیب را نصیب من کرد، این نان چقدر لذتبخش و خوش طعم بود، این آب صاف و خنک چه لذتی به من داد! و همه اینها را از او دانستی، تمام این، سیر تعالی و پرواز در ملکوت میشود، بندگان مؤحد و شایسته، میخورند، میآشامند، به بیت التخلیه میروند و در تمام این احوال، در حال پرواز و سیر الی الله و در راه پشت سر گذاشتن عالم طبیعت و رسیدن به عالم حقیقت هستند و خوشا به حال آنان که این چنین باشند.
در پیشگاه ذات اقدس الله، سپاسگزار و شاکر باشید «إِن كُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»، اگر او را سید، سرور، رب، اله و معبود خود میدانید، شکرگزار باشید که این شکر، شما را کامل میکند وَ اِذ تَإذّنَ رَبُّکُم لَئِن شَکَرتُم لَاَزِیدَنَّکُم وِلئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذَابِی لَشَدیدٌ»، اگر به معنای واقعی نه تنها با گفتن «شکرا لله» یا «الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»، شکرگزار شدی، نعمت را از او دانستی، خود را از شکر عاجز دانستی و گفتی صاحب نعمت او است و من باید آن گونه که او اجازه داده است، تصرف کنم و نیروی نعمت را باید در جهتی که او میپسندد، صرف کنم، این رشد، کمال، ترقی و عزت است.
نقل از :فارس