به گزارش لقمه، در این مقاله به بیان مهمترین دلایل روانشناختی مراجعه به متخصصان تغذیه می پردازیم. شاید شما با خواندن این مطلب متوجه شوید مشکل تان از جای دیگری آب می خوردت و مراجعه به متخصص تغذیه به شما کمکی نمی کند، بلکه می بایست از منبع مناسبی یاری بگیرید. براساس پژوهش های انجام شده، مهمترین عوامل روان شناختی موثر در این باره عبارتند از: 1- ابتلا به اختلال پراشتهایی عصبی یکی از علل مراجعه افراد به متخصصین تغذیه می تواند ابتلای آنها به یکی از انواع اختلال خوردن باشد. دو نوع عمده اختلال خوردن، بی اشتهایی عصبی و پراشتهای عصبی هستند. در پراشتهایی عصبی فرد به صورت دوره ای (مثلا هر دو ساعت یک بار)، غیرقابل کنترل با سرعت زیاد و در مدتی کوتاه مقدار زیادی غذا می خورد. برخی از افراد مبتلا به این اختلال پس از خوردن غذا، برای جلوگیری از اضافه وزن خود را وادار به استفراغ می کنند یا داروهای مسهل و مدر می خورند، همچنین ممکن است به ورزش های سخت روی آورند. اما دسته ای دیگر هیچ عمل جیرانی انجام نمی دهند. به هر حال مهم این است که هر دو دسته دچار مشکلات جسمانی (گروه اول به دلیل نرسیدن مواد غذایی لازم به بدنشان و گروه دوم به دلیل فربگی) و روانشناختی خواهند شد. 2- ابتلا به بی اشتهایی عصبی در بی اشتهایی عصبی بیمار با وجود گرسنگی از خوردن غذای کافی اجتناب می ورزد. ویژگی اصلی این اختلال تصویر بدنی غیرواقعی است که فرد از خودش دارد، یعنی با وجود لاغری احساس می کند اضافه وزندارد و تلاش می کند از طریق نخوردن غذا و فعالیت های بدنی شدید این اضافه وزن را از بین ببرد. این اختلال در دوران نوجوانی و در بین دختران شایع تر است. این افراد هر بار مقداری از مصرف غذای خود می کاهند، به تدریج به حذف وعده های غذایی می انجامد و شخص از کاهش وزن خود لذت می برد. استخوان های برجسته – چشم های گود رفته، استخوان های برآمده در زیر پوست، پوست و موی خشک، دست و پای کبود و سرد، رویش موهای نرم در صورت و اندام ها، نبض کند و ضعیف، فشار خون پایین از دیگر علائم این اختلال است. فقدان قاعدگی در زنانی که به سن قاعدگی رسیده اند شاخص کژکاری فیزیولوژیکی در بی اشتهایی عصبی است. در بسیاری از مبتلایان نشانه های افسردگی مانند خُلق افسرده، کناره گیری اجتماعی تحریک پذیری، بی خوابی و کاهش علاقه به فعالیت جنسی ظاهر می شود. سایر ویژگی هایی که گاهی با بی اشتهایی عصبی همراه می شوند مشتمل بر نگرانی درباره خوردن در جمع، احساس ناکارآمدی، نیاز قوی به کنترل محیط خود و تفکر انعطاف ناپذیر است. در مراحل حاد بیماری، این اختلال می تواند منجر به مرگ افراد شود، که خوشبختانه تعداد افرادی که به این مرحله می رسند محدود است. 3- تصویر بدنی غلط همانطور که در بالا اشاره شد، همه ما از خود یک تصویر بدنی در ذهن داریم که معمولا با جسم واقعی ما هماهنگ و همخوان است اما در برخی موارد این تصویر بدنی خدشه دار می شود و افراد تصویر بدنی اشتباهی از خود در ذهن شان خلق می کنند. متاسفانه در این گونه موارد رویارویی فرد با واقعیت منجر به تصحیح این تصویر ذهنی نمی شود. به عنوان مثال فردی که لاغر است، هنگامی که خود را در آینه می بیند، نیز احساس می کند چاق است و تصور غلطش اصلاح نمی شود. 4- عزت نفس پایین علت مراجعه عده ای از افراد به متخصصین تغذیه فقدان یا ضعف در عزت نفس است. به نظر شما بین عزت نفس پایین با مراجعه به متخصصین تغذیه چه رابطه ای وجوددارد؟ اگر اعتماد به نفس ما در زمینه ای پایین باشد، یعنی اینکه خودمان از خودمان در آن زمینه خاص راضی نیستیم، بنابراین به دنبال گرفتن تایید دیگران می رویم. اگر فرد از خودش راضی نباشد، این نارضایتی موجب ایجاد اضطراب در او می شود. از آنجایی که انسان دوست دارد بدن و روانش همیشه در حالت تعادل و آرامش باشد، تلاش می کند این اضطراب را از بین ببرد. وقتی فرد نتواند این تایید و پذیرش را از منابع درونی (خودش) تامین کند، باید به سراغ منابع بیرونی (دیگران) برود، در این حالت معیار دیگران، تبدیل به معیار فرد می شود. به عبارت دیگر، اینکه ظاهر فرد به نظر خودش خوب است یا نه، اهمیتی ندارد، مهم این است دیگران ظاهر او را بپسندند و از آن راضی باشند و چون امروزه در اکثر فرهنگ ها لاغری یک ارزش به شمار می رود، این افراد به منظور افزایش مقبولیت اجتماعی، که این امر به نوبه خود سبب افزایش عزت نفس شان می شود، برای به وجود آوردن تغییراتی در ظاهر خود از متخصصین تغذیه کمک می گیرند. 5- کمال گرایی کمال گرایی یکی دیگر از ویژگی هایی است که شاید باعث شود سر و کار شما به متخصص تغذیه بیفتد. افراد کمال گرا به نسبت سایرین اشتغال ذهنی بیشتری با عملکردشان و به طور کلی هر آنچه به آنها مربوط می شود دارند. یکی از باورهای غلط کمال گراها تفکر همه یا هیچ است. این افراد در ارزیابی های خود موضوع یا شخص مورد بحث را خوبِ خوب می بینند یا بدِ بد، برای این افراد حد وسطی وجود ندارد. بنابراین ممکن است کمی چربی اضافه، که شاید دیگران اصلا متوجه آن هم نشوند، این قشر را به سمت مطب متخصصین تغذیه یا دیگر ابزارهای کاهش وزن و تناسب اندام بکشاند. البته اشتغال ذهنی این افراد فقط شامل کاهش وزن نمی شود. برای مثال اگر یک فرد کمال گرا دریابد براساس فرمول هایی که متخصصین ارائه می دهند، 200 گرم کمبود وزن دارد، احتمالا برای رساندن خود به وزن بهنجار باز هم از متخصصین کمک می گیرد. به طور کلی اشتغال ذهنی افراد کمال گرا برای تطابق داشتن با استانداردها دلیل اصلی مراجعه آنها به متخصصین تغذیه است. 6- همرنگی با جماعت شاید بتوان گفت اصلی ترین دلیل مراجعه افراد به متخصصین تغذیه موج جهانی گرایش به لاغری است. در دنیای امروز برخلاف چند دهه پیش چاقی نه تنها ارزش محسوب نمی شود، بلکه تبدیل به ضد ارزش شده است. در حال حاضر بسیاری از ما لاغری را مترادف زیبایی، سلامت، ثروت و چاقی را مترادف بیماری، کسالت و ناراحتی می دانیم. تمایل افراد به همرنگی با جماعت، که یکی از مفاهیم روانشناسی اجتماعی است، توسط پژوهش های متعدد به اثبات رسیده است. به طور خلاصه نتایج مطالعات حاکی از آن است که افراد حتی هنگامی که به درستی نظر خود اعتقاد دارند، بعد از مدتی دیدگاه اکثریت را اتخاذ می کنند. این موضوع درباره باورهای مربوط به تناسب اندام نیز صدق می کند. بسیاری از افراد به این دلیل به تناسب اندام و تغذیه شان حساس می شوند که دوست دارند از لحاظ ظاهری شبیه اکثریت افراد جامعه یا گروه های کوچکتری که عضو آن هستند، باشند. 7- احساس نداشتن کنترل بر وقایع زندگی اگر از بعضی افراد بپرسیم چرا برای داشتن تغذیه صحیح و تناسب اندام به متخصص مراجعه کرده اند، این جواب را می شنویم «من خودم نمی تونم برنامه غذایی درستی داشته باشم، چند روز رعایت می کنم، بعد همه چی یادم می ره...» این افراد کسانی هستند که فکر می کنند کنترلی بر وقایع زندگی شان از جمله بر نحوه تغذیه خود ندارند و فرد دیگری بایداز بیرون آنها را کنترل کند که در این مورد، منبع کنترل بیرونی متخصص تغذیه است. علت شکست بسیاری از افراد همین مسئله است. آنها تا زمانی که تحت نظر متخصص هستند، رژیم شان را رعایت می کنند اما به محض تمام شدن دوره دوباره به عادت های تغذیه ای غلط قبلی بازمی گردند. به این دلیل که این افراد به طور عمیقی معتقدند نمی توانند بر رفتار خود کنترل داشته باشند.بازگشت به صفحه نخست