به گزارش لقمه، میگویند در این شب بین تاریكی و روشنی كارزار است برای همین مردم تا بامداد با سرگرمیها و خوراكیها خود را مشغول میكردند و نمیخوابیدند تا بیداری آنها كمكی باشد هر چند كم به فرشته راستی. چرا كه همه نگرانند تا پایان كارزار فراهم آید و نتیجه پیروزی را ببینند. پس تا دمیدن طلوع صبح و دیده شدن نخستین فروغ روشنی جشن میگرفتند. حالا از اولین كارزار تاریكی و روشنی سالها میگذرد و ما هر ساله این روز را جشن میگیریم. اما برای بررسی روایات، آداب و آئینهای یلدا و... به سراغ دكتر امیر الهامی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات رفتهایم. آقای الهامی برای شروع واژه یلدا را توضیح میدهید و اینكه چرا به این شب یلدا میگویند؟ یلدا یك واژه سریانی به معنی میلاد و ولادت است و به شب سیام آذرماه شب یلدا گویند. هم به این جهت كه با توجه به افزایش طول روز از فردای این شب به عبارتی شب میلاد خورشید تلقی میشود – كه رومیان آن را ناتالیس آنویكتوس – Natalis invictus یعنی روز تولد مهر میخوانند – و از جهتی با توجه به بعضی روایات مصادف با روز تولد عیسی مسیح است كه در ادب فارسی هم شاعران به این موضوع اشاراتی كردهاند از جمله سنایی غزنوی كه میگوید: «به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی/ كه از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا». به واسطه معنی یلدا درست است كه بگوییم شبیلدا مبارك؟ درست است كه در پایان این شب دراز تاریكی شكست میخورد و روشنایی پیروز میشود و خورشید، زاده میشود. اما باید بدانیم كه در باور پیشینیان این شب اهریمنی و نامبارك بوده است. در برهان قاطع آمده است «و گویند آن شب به غایت نحس و شوم و نامبارك است.» براین اساس ایرانیان در این شب دور هم گرد میآمدند؛ چرا كه به واسطه طولانیتر شدن این شب نسبت به دیگر شبها اهریمن برای جولان فرصت بیشتری دارد پس مردم برای از بین بردن نحوست ناشی از حضور اهریمن در شب یلدا دور هم جمع میشدند. توصیه بر تجمع برای دفع شیاطین در فرهنگ ما بسیار آمده است. خواجه راز در این باره میگوید: «ز فكر تفرقه بازآی تا شوی مجموع/ به حكم آن كه چو شد اهرمن سروش آور» پس هر چند گردهم آمدن اقوام امری مبارك است ولی عبارت شب یلدا مبارك، نادرست است. چرا به این شب، شب چله هم میگویند؟ بهطور كلی به مقداری معین از فصل گرما یا سرما كه در آن گرما یا سرما شدت مییابد چله گویند. حتماً عبارت در این چله تموز كه بیان شدت گرما است را شنیدهاید. پیشینیان زمستان عملی را دو ماه میدانستند. چهل روز اول آن را چله بزرگ و بیست روز آخر آن را چله كوچك مینامیدند. پس این شب از آنجا كه اولین شب چله بزرگ است شب چله نام دارد. چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله كوچك را روی هم رفته چارچار میگفتند و هوا چارچار هست؛ مجازاً به این معنی که هوا خیلی سرد است. در كنار باورهای مردمشناسی و رویكردهای جامعهشناسی جشن یلدا در میان مردم ما بیشتر یك اتفاق فرهنگی محسوب میشود. درباره بحثهای علمی این جشن توضیح میدهید؟ جشن شب یلدا نشانی از دانش كیهانی نیاكان ما است، كه به گاهشماری خورشیدی دست یافته بودند. خورشید در حركت سالانه خود در آخر پائیز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریكی است. با انقلاب زمستانی از آغاز زمستان، خورشید دیگربار به شمال شرقی بازمیگردد كه نتیجه آن افزایش روشنایی است با این مقدمه این جشن نشانگر این است كه ایرانیان از هزار سال پیش دریافته بودند كه خورشید در حركت است. درك این مفهوم نجومی و ایجاد یك بنای فرهنگی – اجتماعی بر پایه آن در هزاران سال پیش توسط نیاكان ما، البته غرورانگیز است. منظور شما از رفتار و باورهای فرهنگی – اجتماعی چیست؟ یكی از باورها و ارزشهای رفتاری بسیار مؤكد در اسلام توصیه به صله رحم است. بهانه نزاع بین تاریكی و روشنایی و پیوند تاریكی و ظلمت با اهریمن و دور هم گرد آمدن اقوام در این شب كه اصلاً سبب شده این جشن یك جشن خانوادگی تلقی شود در همین مسیر و در باور فرهنگی- اجتماعی است. بویژه كه اگر مفهوم خوش باش و دم غنیمت شمردن كه از اجزای جداناپذیر روح ایرانی است را هم به آن اضافه كنیم. حال اگر به ویژگی عصر خودمان، روزگار اصطكاك آهن و فولاد دقت كنیم درمییابیم روزگاری كه گرفتاری ابنا بشر و امتداد بزرگراهها و راههای دور، رخصت دیدارها را دیر به دیر كرده است، گذشتگان ما چه بینشمندانه با بیان نحوست این شب بر مبنای رفتاری همسو با دادههای مذهبی ما مبنی بر صله رحم، طرحی مانا در افكندهاند. اشاره به همزمانی میلاد مسیح و سال نو میلادی و شب یلدا داشتید. در روزگار باستان و در دوران معاصر شبیه این جشن در دیگر كشورها داشتهایم؟ بسیاری از مردمشناسان بین این سه رویداد سابقه و ریشه فرهنگی تاریخی مشتركی قائل هستند مثل واژگان هند و اروپایی كه ریشههای مشتركی دارند. اما نحوه پرداخت ایرانیان به این جشن و باورهایی كه نزد ایرانیان این جشن بر پایه آن باورها استوار است با دیگر اقوام متفاوت است. بسیاری از سرزمینها و تمدنهای كهن زایش خورشید و آغاز دی را آغاز سال قرار دادهاند به مباركی روزی كه خورشید از جنگ اهریمن رها میشود، همریشه دانستن واژههای سال و سرد بر پایه همین اعتقاد میتواند باشد. در حدود چهار هزار سال پیش در مصر جشن «باز زاییده شدن خورشید» همزمان با شب یلدا برگزار میشده است. مصریان در این ایام، 12 روز به نشانه 12 ماه سال خورشیدی جشن میگرفتند و پیروزی نور بر تاریكی را گرامی میداشتند. اكنون هم غیر از كشورهای تاجیكستان و افغانستان در كشورهای اروپایی هم رفتاری مشابه این جشن وجود دارد. ادبیات، تصویر كامل و جامعی از رفتارهای فرهنگی یك جامعه است. شب یلدا در فرهنگ ادبی ما نماد چه تصاویری است؟ در ادب فارسی كه بستر و آینه تمام نمایی از جریانها و رسوم اجتماعی است یلدا غالباً با نمادی از تیرگی، شب ملال، شب فراق، شب دراز و... در شعر شاعران مطرح شده است و این تصاویر هم به صورت اشعار تغزلی و شاعرانه به زبان رسمی و هم در قالب اشعار محلی و فهلویات مشاهده میشود. مثلاً در شعری به لهجه اصفهانی از «صادق ملارجب» با تكیه بر درازی شب یلدا میبینیم: تا اون شكوفه بستان دل كناری منست / سه ذرع برف بیوفتد بازم باهار منست / درازی شب یلدا و كوچه جلفا / چو سرهمش بكونی نصفی زلفی یار منست یا سعدی كه با تكیه بر سیاهی شب یلدا میسراید: روز رویش چون برانداخت نقاب از سر زلف/ گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست و با تكیه بر مفهوم ظلمت و تاریكی حافظ میسراید: صحبت حكام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جو بو كه بر آید و اوحدی مراغهای میگوید: شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری/ رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری رمز مانایی شب یلدا نسبت به دیگر جشنهای زمستانی مثل سده یا بهمن جنه چیست؟ آیینها و جشنهای ایران باستان یا جنبه دینی داشته است و یا جنبه گاهشماری و یا جنبه اسطورهای. یلدا جشن و آئینی است كه بیشتر جنبه گاهشماری داشته و مثلاً جشنی مثل جشن سده بیشتر جنبه اسطورهای داشته است، چرا كه به كشف آتش توسط هوشنگ در شاهنامه مربوط است و البته جشنی مثل نوروز هر سه جنبه را دارد. رمز مانایی رسم و آئینی مثل شب یلدا بیشتر مربوط به خاستگاه مردمی آن است و از آنجا كه این جشن بیشتر یك جشن خانوادگی هم تلقی میشده است در اكثر كتب مردمشناسی از رسوم آن و مناسبات اجرای آن حرفی به میان نیامده و هیچ جریان حكومتی هم در هیچ زمان مردم را به برگزاری آن مجبور نكردند و همین مردمی بودن یك راز بزرگ برای مانایی این شب است و در شعر فارسی هم فقط به سیاهی و درازی این شب اشاره شده است. از طرفی درست است كه اكثر آئینها و جشنهای روزگار باستان در پیوند با جامعه كشاورزی و تقویم آن جامعه مطرح بوده است مثل خود آئین شبیلدا كه نماد پایان برداشت محصولات صیفی و آغاز فصل استراحت در جامعه كشاورزی است اما از آنجا كه این آئینها و رسوم هویت ملی یك جامعه را دربر دارند بهراحتی از بین نمیروند. ممكن است متناسب با زندگی امروز بخشی از این آئینها حذف شود ولی با جای گزینی بخشی متناسب با جامعه امروز به حیات فرهنگی خودشان ادامه میدهند. آداب و رسوم این جشن چیست و چرا بهطور كلی در كتب پژوهشی مردمشناسی نسبت به این جشن اطلاعات كافی وجود ندارد؟ آیین شب یلدا یك جشن خانوادگی است، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد و به همین سبب همانطور كه پیشتر هم گفتم در كتب و اسناد تاریخی به برگزاری مراسم شب یلدا اشارهای نشده است. ولی در همه جای ایران مردم در این شب در خانه بزرگ خانواده گرد میآیند و در سرمای آغازین زمستان با تداعی گرمای حضور دركنار خویشان و دوستان دلگرمتر از همیشه به فردا میاندیشند. روزگاری این گردهم آمدن در كنار كرسیها بود و امروز با تغییرات ناشی از زندگی صنعتی در كنار ابزار گرماساز مدرن ولی دور سفرههای شب یلدا باز هم گردهم میآیند و نفس تمام سفر گستردنهای آئینهای این مرز و بوم از سفره هفتسین تا شب یلدا و سفره ابوالفضل و سفره عقد بیان نمادین گردهم آمدن است. به نظر میرسد یكی از آداب این جشن خوردنیهای آن هم است. در این باره توضیح میدهید؟ برای شب یلدا خوراك ویژهای مطرح نشده است و اگر هم باشد خاص هر منطقه است و در جای دیگر عمومیت ندارد. ضمن این كه در همه آئینها و جشنها در جامعههای ابتدایی یا متمدن خوردن و آشامیدن بخشی از مشغولیتها و سرگرمیهای جمع را تشكیل میدهد. خوردنی شب یلدا بیشتر میوه و آجیل است كه این آجیل بیشتر شامل گندم و نخود برشته و بادام و پسته و چیزهایی است كه با طبع گرمشان متناسب با فصل سرمای پیش رو هستند. اما هندوانه تقریباً در همه جای ایران سر سفره یلدا وجود دارد؟ بله هندوانه میوه ثابت یلدا در سراسر ایران است. البته حضور هندوانه و سرخی میان آن شاید بیارتباط با خورشید و شب میلاد او و سرخی خورشید نباشد. بهطور كلی در شب یلدا میوههایی خورده میشود كه نمادی از خورشید است مثل انار، هندوانه، سیب سرخ و لیموی زرد. فلسفه فال حافظ گرفتن در این شب چیست؟ فراموش نكنیم كه حافظ حافظه ملت ما است و تقدس كلام او كه ملهم از قرآن است و خود به آن قسم میخورد: «ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ/ به قرآنی كه اندر سینهداری»، نزد ایرانیان جایگاهی خاص دارد. اگر شاهنامه فردوسی جلد نخست فرهنگ مردم ایران زمین است و اتفاقاً در برخی مناطق در این شب شاهنامه خوانی رایج است مثل اقوام بختیاری، حافظ جلد دوم فرهنگ این سرزمین و خلاصه چهار قرن بالندگی فرهنگی- ادبی است. از بوی جوی مولیان رودكی تا شیخ صنعان عطار و شیدایی مولوی در دیوان حافظ وجود دارد. چه شاهنامهخوانیها و چه حافظخوانیها در كنار هم برای پیوند ایرانیان با تمام مفاهیم و دادههای ارزشمندی است كه در این اشعار وجود دارد و بر تثبیت هویت فرهنگی ما میافزاید و تأكید بر این مهم «زفكر تفرقه بازآی تا شوی مجموع». گفتگو: علیرضا مرادیبازگشت به صفحه نخست